همه چی دانلود

ساخت وبلاگ

وداع فاطمه زهرا

در كشف الغمّه روایت كرده اند چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیك شد، اسماء بنت عمیس را گفت: آبی بیاور كه من وضو بگیرم، پس وضو گرفت - به روایتی دیگر غسل كرد - و بوی خوش طلبیده و خود را خوشبو گردانید و جامه های نو طلبید، پوشید و فرمود:

ای اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم از بهشت، چهل درهم كافور آورد، حضرت آن را سه قسمت كرد و یك بخش را از برای خود گذاشت و یكی را برای من و یكی را برای علی، آن كافور را بیاور كه مرا به آن حنوط كنند. چون كافور را آورد، فرمود: نزدیك سر من بگذار، پس رو به قبله خوابید و جامه ای بر روی خود كشید و فرمود: ای اسماء مدتی صبر كن، بعد از آن مرا صدا کن، اگر جواب نگویم، علی را طلب كن و بدان كه من به پدر خود ملحق گردیده ام......

در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به آن می پردازیم.

سلیم بن قیس می گوید:

از ابن عباس شنیدم كه می گفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علی علیه السلام را طلبید و فرمود:

"وصیت می كنم تو را كه بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائكه برای من وصف كردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند.

پس همان روز فاطمه علیهاالسلام از دنیا رحلت كرد. از صدای گریه، مدینه به لرزه در آمد و مردم را دهشتی روی داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم."

پس ابوبكر و عمر به تعزیه حضرت علی علیه السلام آمدند و گفتند:

تا ما حاضر نشویم بر دختر رسول خدا نماز نگزار.

چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت: ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید.

چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت:

ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید. عمر گفت: شما كینه قدیم خود را هرگز ترك نمی كنید، والله كه می روم او را از قبر در آورم و بر او نماز می كنم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر این کار را انجام دهی، شمشیر خود را از غلاف بكشم و در نیام نكنم تا تو را و جماعت بسیاری را به قتل رسانم. بعد از این، ایشان توطئه كردند كه علی علیه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نكشیم ما به اهداف خود نمی رسیم. ابوبكر گفت: چه كسی این جرأت را می كند؟ عمر گفت: خالد بن ولید. پس او را طلبیدند و گفتند: می خواهیم تو را بر امر عظیمی بگماریم.

گفت: مرا بر هر کاری می خواهید بگمارید، اگرچه بر كشتن علی باشد. گفتند: از برای همین تو را طلبیدیم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبكر گفت: در وقت نماز در پهلوی او بایست، چون سلام نماز گوید گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عمیس كه پیشتر همسر جعفر طیّار بود در خانه ابوبكر زندگی می كرد. بر توطئه ایشان مطلع شد، كنیزك خود را گفت: برو به خانه علی و فاطمه علیهاالسلام به دور خانه ایشان بگرد و این آیه را بخوان. " وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدینَةِ یَسعَی قَالَ یا مُوسَی اِنَّ المَلاَ یَاتَمِروُنَ بِکَ لِیَقتُلوکَ فَاخرُج اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحِین."(سوره قصص؛ آیه 20) چون كنیزك آمد و این آیه را خواند، علی علیه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت كند، ایشان قدرت آن ندارند، اگر ایشان مرا بكشند چه كسی با ناكثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد كرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن ولید آمد و در پهلوی آن حضرت ایستاد، پس ابوبكر در اثنای نمازش پشیمان شد، ترسید كه اگر علی علیه السلام شمشیر بكشد؛ اول او را بكشد، پس تشهدش را بسیار طول داد تا آن كه نزدیك شد تا آفتاب در آید، زیرا می ترسید كه اگر سلام بگوید خالد به گفته او عمل كند و فتنه ای بر پا شود، پس پیش از سلام نمازش گفت: ای خالد! مكن آنچه را گفته بودم، اگر بكنی تو را خواهم كشت.(كتاب سلیم بن قیس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و این فتنه دفع شد.

علامه مجلسی می نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته اند، و احادیث معتبر دلالت می كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.

همچنین شیخ صدوق روایت كرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود:

ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می كنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می خواهی بگو، فرمود:

وصیت های من اول آن است كه امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی كه تربیت كننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائكه برای من تصویر كردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما كه چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را كه ملائكه از جانب حق تعالی برای او وصف كرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است كه در هر ساعت از شب و روز كه وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن كنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا كه بر من ستم كرده اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم كرد.

پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تكفین آن حضرت گردید. پس از آن كه از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن كرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن كه در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن كردند...(علل الشرایع؛185) علامه مجلسی می نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته اند، و احادیث معتبر دلالت می كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.(مقاتل الطالبیّین؛49)

اكثر علمای امامیه گفته اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اكثر روایات معتبر دلالت می كند بر آن كه سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است.

در روز وفات آن حضرت نیز اختلاف نظر بسیار است، اكثر علمای امامیه گفته اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اكثر روایات معتبر دلالت می كند بر آن كه سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است.

در كتاب روضة الواعظین روایت كرده اند كه حضرت فاطمه علیهاالسلام را بیماری شدیدی عارض گردید و تا چهل روز ممتد شد، چون خبر وفات آن حضرت علیهاالسلام به او رسید امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را حاضر ساخت و گفت: ای پسرعمّ! از آسمان خبر فوت به من رسیده و من عازم سفر آخرتم، تو را وصیت می كنم به چیزی چند كه در خاطر دارم.

چون خبر شهادت حضرت زهرا در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می كردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می كشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن كردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت كه ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام كدام است.

حضرت امیر علیه السلام فرمود: ای دختر رسول خدا آنچه خواهی وصیت كن. پس بر بالین آن حضرت نشست و هر كه در آن خانه بود بیرون كردند. پس ساعتی هر دو گریستند. حضرت علی علیه السلام سر فاطمه علیهاالسلام را مدتی به دامن گرفت و به سینه خود چسبانید و فرمود:

هر چه می خواهی وصیت كن، آنچه فرمایی به عمل می آورم و امر تو را بر امر خود اختیار می كنم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد ای پسرعمّ رسول خدا، وصیت می كنم تو را اول كه بعد از من امامه را به عقد خود درآوری. او برای فرزندان من مثل من است. پس فرمود: برای من تابوتی قرار ده، زیرا كه ملائكه را دیدم كه صورت تابوت برای من ساختند. پس فرمود: باز وصیّت می كنم تو را كه نگذاری كه یكی از آنها كه بر من ستم كرده و حقّ مرا غصب كردند بر جنازه من حاضر شوند، زیرا كه ایشان دشمن من و دشمن رسول خدایند، و نگذاری كه احدی از ایشان و نه از اتباع ایشان، بر من نماز بخوانند، و مرا در شب دفن كنی، در وقتی كه دیده ها در خواب باشد. (روضة الواعظین؛151)

ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.

در كشف الغمّه روایت كرده اند چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیك شد، اسماء بنت عمیس را گفت: آبی بیاور كه من وضو بگیرم، پس وضو گرفت - به روایتی دیگر غسل كرد - و بوی خوش طلبیده و خود را خوشبو گردانید و جامه های نو طلبید، پوشید و فرمود:

ای اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم از بهشت، چهل درهم كافور آورد، حضرت آن را سه قسمت كرد و یك بخش را از برای خود گذاشت و یكی را برای من و یكی را برای علی، آن كافور را بیاور كه مرا به آن حنوط كنند. چون كافور را آورد، فرمود: نزدیك سر من بگذار، پس رو به قبله خوابید و جامه ای بر روی خود كشید و فرمود: ای اسماء مدتی صبر كن، بعد از آن مرا صدا کن، اگر جواب نگویم، علی را طلب كن و بدان كه من به پدر خود ملحق گردیده ام.

اسماء ساعتی انتظار كشید، بعد از آن فاطمه علیهاالسلام را ندا كرد، صدایی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی، ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین كسی كه بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن كسی كه در شب معراج به مرتبه قاب قوسین او ادنی رسیده است. چون جواب نشنید جامه را از روی مباركش برداشت، دید كه مرغ روحش به ریاض جنّت پرواز كرده است، پس بر روی آن حضرت افتاد و آن حضرت را می بوسید و می گفت: چون به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می رسی. سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان.

مفضّل از حضرت صادق علیه السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه كسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا كه فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.

در این حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از در آمدند و گفتند: ای اسماء! چرا مادر ما در این وقت به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شما به خواب نرفته ولیكن به رحمت خداوندی واصل گردیده است، پس حضرت امام حسن علیه السلام خود را بر روی آن حضرت افكند و روی انورش را می بوسید و می گفت: ای مادر با من سخن بگو پیش از آن كه روحم از جسد مفارقت كند، و حضرت امام حسین علیه السلام بر پایش افتاد و می بوسید و می گفت: ای مادر بزرگوار! منم فرزند تو حسین. با من سخن بگو پیش از آن كه دلم شكافته شود و از دنیا مفارقت كنم.

پس اسماء گفت: ای دو جگر گوشه رسول خدا بروید و پدر بزرگوار خود را خبر كنید و وفات مادر خود را به او برسانید. پس ایشان بیرون رفتند، چون نزدیك مسجد رسیدند صدا به گریه بلند كردند، پس صحابه به استقبال ایشان دویدند و گفتند: سبب گریه شما چیست ای فرزندان رسول خدا؟ حق تعالی هرگز دیده شما را گریان نگرداند، مگر جای جدّ خود را خالی دیده اید و از شوق ملاقات او گریان گردیده اید؟ گفتند: مادر ما از دنیا مفارقت نمود. چون امیرالمؤمنین این خبر را شنید، فرمود: بعد از تو خود را به كه تسلی دهم. (كشف الغمة؛2/122)

چون این خبر در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می كردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می كشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن كردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت كه ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام كدام است.

به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند كه قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار كرد كه علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود كه موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند.(روضة الواعظین؛151) به این سبب در مورد محل قبر آن بانو علیهاالسلام اختلاف نظر واقع شده است: بعضی گفته اند در بقیع نزدیك قبور ائمه بقیع است و بعضی گفته اند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا كه حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغ های بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است. اصّح آن است كه آن حضرت را در خانه خود دفن كردند، چنانچه روایت صحیح بر آن دلالت می كند. ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.(مناقب ابن شهر آشوب؛ 3/414 با كمی اختلاف.)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، هفت كس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم.

مفضّل از حضرت صادق علیه السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه كسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا كه فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.(علل الشرایع؛ ص184) از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام را در شب دفن نمود؟ حضرت فرمود: برای آن كه فاطمه علیهاالسلام وصیّت كرده بود كه آن دو مرد اعرابی كه هرگز ایمان به خدا و رسول نیاورده بودند، بر او نماز نخوانند.(علل الشرایع؛ ص185) از حضرت علی علیه السلام. از علت دفن فاطمه علیهاالسلام در شب پرسیدند؟ فرمود: زیرا كه او خشمناك بود بر جماعتی و نمی خواست آنها بر جنازه او حاضر شوند، و حرام است بر كسی كه ولایت و محبّت آن جماعت را داشته باشد، كه بر احدی از فرزندان فاطمه نماز كند.(امالی شیخ صدوق؛ ص523)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، هفت كس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم. (خصال؛361)

منبع:

بوی بهشت سوخته

برگزیده از كتاب جلاءالعیون علامه محمّدباقر مجلسی

اقتباس: علی لباف

از صفحه (60 تا 73)

منبع:تبیان

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 172 تاريخ : شنبه 24 بهمن 1394 ساعت: 16:00

فضیلت دعا

امام صادق(ع) می فرمود:

دعاکن ومگوکارها تمام شده است زیرادعا.همان عبادت است.زیرا خدای عزوجل فرماید(60سوره مومن):(راستی آن کسانی که تکبر ورزندازعبادتم به زودی خواروزبون به دوزخ میروند)وهم فرموده است(60سوره مومن):(مرا بخوانیدتابرای شما اجابت کنم).....

ازسدیرکه به امام باقر(ع)گفتم:کدام عبادت بهتراست؟درپاسخ فرمود:

چیزی نزدخداعزوجل بهتراز این نیست که از او در خواست شودوآنچه نزد اوخواسته شودوکسی نزدخدا عزوجل ناخواه تر نیسست از آنکه ازعبادتش تکبرورزدودرخواست نکند آنچه رانزداواست.

از میسربن عبدالعزیز که امام صادق(ع)به من فرمود:

ای میسر!دعاکن ومگوکه امر گذشته است,راستی در نزدخدا عزوجل مقامی است که بدان نتوان رسیدجزبه درخواست,اگرچه بنده ای دهان خود بنددودر خواستی نکند چیزی به او داده نشود.تو در خواست کن تابه تو بدهند.یا میسر!هیچ دری کوبیده نشود جزآنکه در معرض آن قرار گیرد که به روی کوبنده ی خودبازشود.

ازحمادبن عیسی که گوید:شنیدم امام صادق(ع) می فرمود:

دعاکن ومگوکارها تمام شده است زیرادعا.همان عبادت است.زیرا خدای عزوجل فرماید(60سوره مومن):(راستی آن کسانی که تکبر ورزندازعبادتم به زودی خواروزبون به دوزخ میروند)وهم فرموده است(60سوره مومن):(مرا بخوانیدتابرای شما اجابت کنم).

امام صادق(ع) فرمود:امیر المومنین(ع)فرموده:

دوست ترین کارهای در زمین به خداعزوجلدعاء است وبهترین عبادت پارسایی است وفرمود:امیرامومنین(ع)پردعا کن بود.

منبع:اصول کافی,جلد6,کتاب دعاء,باب در فضیلت دعاء وتشویق بدان

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 211 تاريخ : شنبه 24 بهمن 1394 ساعت: 16:00

آموزش کنترل عصبانیت
سعی كنید قبل از گفتن هر كلامی تا عدد 10 بشمارید. انجام این كار رابطه مستقیمی با عصبانیت ندارد ولی می تواند صدمات ناشی از عصبانیت را به حداقل برساند.

شمارش تا 10 را با روش های جدید و بهتر انجام دهید مثلا این كار را با یك تنفس عمیق بین هر شماره عملی سازید. تنفس عمیق - از دیافراگم - به افراد كمك می كند تا احساس راحتی كنند....

مهارتهای كنترل عصبانیت را بیاموزید تا استرس را در خود كاهش دهید. یكی از بزرگترین موانع در راه تحقق موفقیت شخصی و شغلی عصبانیت می باشد...

وقتی نمی توانیم عصبانیت خود را كنترل نماییم از چند جهت دچار آسیب می گردیم:

عصبانیت توانایی ما را برای خوشحالی از بین می برد زیرا عصبانیت و خوشحالی در تضاد با یكدیگر هستند.

عصبانیت موجب خارج شدن روابط خانوادگی و دیگر روابط از مسیر صحیحشان می گردد.

عصبانیت موجب كاهش مهارتهای اجتماعی، سازش و مصالحه شده و دیگر روابط را نیز در معرض خطر قرار می دهد.

عصبانیت به معنای از دست دادن كار است، زیرا روابط را نابود می كند.

همچنین عصبانیت به معنای شكست در كاری است كه در صورت عدم عصبانیت و داشتن خلقی نرمتر میتوان موفقیتی در پی داشت.

عصبانیت منجر به افزایش فشار و استرس می گردد (و این رابطه دو طرفه است، عصبانیت منجر به افزایش استرس و استرس موجب عصبانیت بیشتر است)

در هنگام عصبانی بودن ما دچار اشتباهات بسیاری می گردیم، زیرا پردازش اطلاعات در آن هنگام برای ما مشكل می باشد.

اكنون افراد از خطرات عصبانیت و نیاز برای مدیریت و كنترل آن با سوختن مهارتها و راهكارهای لازم آگاهی یافته اند. برای برخی از افراد مدیریت و كنترل عصبانیت آسان و راحت است.

مهارتهای كنترل عصبانیت را در خود رشد و توسعه دهید

افرادی كه كنترل عصبانیت در آنها سخت و دشوار است نیاز به برنامه ای برای كنترل عصبانیت دارند. نكات زیر، مسائل مهمی می باشند كه به شما در كنترل عصبانیت كمك می كنند. این نكات را به خاطر سپرده و به كار بندید.

نكته اول :
این سوال را از خود بپرسید: <<آیا این موضوع 10 سال دیگر هم برایم مهم است؟>> به این وسیله می توانید مسئله را از دیدگاهی آرامتر بنگرید.

نكته دوم :
از خود بپرسید: <<بدترین نتیجه مورد عصبانیت من چیست؟>> اگر كسی در پای صندوق فروشگاه از شما سبقت گرفت، سپری كردن سه دقیقه بیشتر، مسئله ای آنچنان مهم نمی باشد.

نكته سوم :
تصور كنید كه خود شما نیز همان كار (كاری كه موجب عصبانیتتان شده است) را انجام می دهید. با خود رو راست باشید. قبول كنید كه گاهی اوقات شما نیز جلوی یك راننده دیگر درمی آیید... بعضی مواقع این مسئله تصادفی است. آیا نسبت به خود نیز عصبانی می شوید؟

نكته چهارم :
از خود بپرسید: <<آیا طرف مقابل این كار را به طور عمدی نسبت به من انجام داده است؟>> در بسیاری از مواقع متوجه خواهید شد كه این مسئله فقط در اثر بی دقتی و تعجیل رخ داده و كسی نمی خواسته شما را ناراحت كرده و بیازارد.

نكته پنجم :
سعی كنید قبل از گفتن هر كلامی تا عدد 10 بشمارید. انجام این كار رابطه مستقیمی با عصبانیت ندارد ولی می تواند صدمات ناشی از عصبانیت را به حداقل برساند.

نكته ششم :
شمارش تا 10 را با روش های جدید و بهتر انجام دهید مثلا این كار را با یك تنفس عمیق بین هر شماره عملی سازید. تنفس عمیق - از دیافراگم - به افراد كمك می كند تا احساس راحتی كنند.

نكته هفتم :
می توانید سرعت شمارش اعداد را كندتر سازید. مثل شمارش شیوه قدیمی، یك كشتی بخار، دو كشتی بخار و... شاید شمارش كشتی بخار زیاد خوشایند نباشد، به جای آن می توانید بشمارید: یك شكلات، دو شكلات و... یا هر چیز دیگری كه برای شما خوشایند و خنده دار باشد.

نكته هشتم :
تجربه ای آرامش بخش را تجسم نمایید. چشمانتان را ببندید و در ذهن خود سفر كنید. این كار را در مكان های امیدبخش و به دور از استرس انجام دهید.

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 212 تاريخ : شنبه 24 بهمن 1394 ساعت: 16:00

تربیت دینی

افراط در محبت و یا همان گوش سپردن به خواسته کودکان، سبب می شود که فرزندان لوس و عزیز دردانه بار بیایند و کار را به جایی برساند که فرزندان در آینده نتوانند بیرون از چتر حمایت والدین زندگی کنند. کودک نازپرورده چون فاقد اتکای به نفس و استقلال شخصیت است وهمیشه امیدبه دیگران دارد.اما چیزی کهامروزه در بسیاری از خانواده ها دیده شده که خانواده ها به جای آن که تفاوت های فردی کودکان را بشناسند و آن ها را با توجّه به ذوق و استعدادشان پرورش دهند، آنان را بیشتر با فرهنگ غرب آشنا می کنند به گونه ای که فرزندان با داشتن رایانه به جای آموزش های صحیح حدود چند ساعت مشغول بازی های رایانه ای هستند.....

کودک به مانند نهال نورس است. هر نهالی برا ی آنکه رشد کند به زمین خاص و مقدار معینی نور و آب و سایه و آفتاب نیازمند است. هر کودکی نیز تحت شرایط و اوضاع مناسب و با ویژگی های خاص رشد می کند هرگاه این زمینه ها فراهم گردد، وی هم چون نهالی پس از روییدن به مرحله شکوفایی می رسد، مساعدترین محیطی که باید چنین زمینه هایی را برای کودکان فراهم آورد کانون مقدس خانواده است.



حضرت علی (ع) فرموده است :

<<بهترین ارثی که پدران می توانند برای فرزندان خویش به جای گذارند، ادب و تربیت صحیح است>>. 1

مسئولیت خانواده ها در تربیت فرزند از مهم ترین مسایلی است که قرآن روی آن تکیه کرده و آن را جزو یکی از ویژگی های مؤمنان راستین برشمرده است.

خانواده ها از ساختارهای گوناگونی تشکیل می شوند :

1.خانواده ای که به صورت شیفته برخورد می کنند معمولاً در این خانواده ها افراد تسلیم کودک هستند، کودک کمی خودخواه و خودمحور بار می آید. این نوع رفتار با کودک قابل قبول نخواهد بود. متأسفانه امروزه نیز روانشناسان به این نتیجه رسیدند که خانواده ها از این نوع هستند و همه خواسته فرزند را برآورده می کنند. گویا به جای آن که فرزند از پدر و مادر حساب ببرد، پدر و مادر از فرزندان خویش حساب می برند.

2.به صورت خانواده فعّال، با قدرت و توان حرکت می کنند. اگر خانواده فعّالیت مطلوب را داشته باشد، کودک با کمترین استعداد به بالاترین بارم رشد خود خواهد رسید و کمتر دچار اتلال حواس، پراکندگی ذهنی یا تضییع امکانات می گردد.

حال در این جا این سئوال در ذهن مطرح می شود و آن اینکه در تربیت فرزند فقط نقش خانواده مؤثر است؟

در جواب این سؤال می توان گفت که 70 درصد از عوامل تأثیرگذار خانواده ها هستند چون کودک است که هر حرکات از جمله راه رفتن، سخن گفتن، اعتماد به نفس، اخلاق را از خانواده یاد می گیرد و 30 درصد آن مربوط به وراثت، محیط، تغذیه می باشد. پس خانواده با سعی و تلاش خود در تربیت فرزند خود باید بکوشد.

بنابرآنچه که در بالا به آن اشاره شد، افراط در محبت و یا همان گوش سپردن به خواسته کودکان، سبب می شود که فرزندان لوس و عزیز دردانه بار بیایند و کار را به جایی برساند که فرزندان در آینده نتوانند بیرون از چتر حمایت والدین زندگی کنند. کودک نازپرورده چون فاقد اتکای به نفس و استقلال شخصیت است وهمیشه امیدبه دیگران دارد.اما چیزی کهامروزه در بسیاری از خانواده ها دیده شده که خانواده ها به جای آن که تفاوت های فردی کودکان را بشناسند و آن ها را با توجّه به ذوق و استعدادشان پرورش دهند، آنان را بیشتر با فرهنگ غرب آشنا می کنند به گونه ای که فرزندان با داشتن رایانه به جای آموزش های صحیح حدود چند ساعت مشغول بازی های رایانه ای هستند.

چه کسی گفته است که بازی های رایانه ای موجب سعادت و پیشرفت کودکان می شود. بازی هایی که با در بر گرفتن فرهنگ بیگانه سبب لطمه روحی و جسمی کودک خواهد شد. اسلام با این گونه آموزش ها و تربیت های نادرست مخالف است.

در کجای اسلام آمده است که بازی های رایانه ای موجب سعادت و پیشرفت کودکان می شود. بازی هایی که با در بر گرفتن فرهنگ بیگانه سبب لطمه روحی و جسمی کودک خواهد شد. اسلام با این گونه آموزش ها و تربیت های نادرست مخالف است و به جای آن ها روشهای صحیح و سالمی در دسترس خانواده ها قرار می دهد که مطمئناً با به کارگیری این روش ها بدانند آن طوری که می خواهند فرزندانشان پرورش خواهند یافت.

مخلص کلام اینکه : حقوق مسلم کودک که خانواده و مربیان در برابر آن مکلف و مسئولند، برخوردار نمودن کودک از مزایای تعلیم و سوق دادن او به سوی ارزش های پاک در پرتو اهداف عالی انسان است. البته در موضوع تعلیم، جامعه، فرهنگ، مطبوعات، رسانه های گروهی و . . . نیز نقش عمده دارند. ولی پدر و مادر با نظرات مستقیم خود کودک را در مسیری هدایت کنند. آموزش از نظر اسلام انواعی دارد از جمله : آموزش قرآن، آموزش نماز، آموزش احادیث می باشد.

حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند :

حق فرزند بر پدر و مادر اینست که قرآن را به او یاد دهند.

و امام باقر می فرمایند :

<<ما کودکان را از پنج سالگی به نماز خواندن وادار می کنیم ولی شما از سن هفت سالگی>> 2

و ورزش کردن و شرکت در کلاس های ورزشی و احترام به بزرگان

پس بکوشیم برای تربیت اسلامی فرزندان نه تربیت فرهنگ بیگانه.

1.شرح غررالحکم

2.وسایل الشیعه، ج 3، ص 12

منبع:تبیان

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 244 تاريخ : سه شنبه 20 بهمن 1394 ساعت: 12:01

احکام تعبیر خواب و رویا

حتی رؤیای پیامبران(ع) نیز که به اعتقاد برخی علمای شیعه همواره صادق بوده و الهام غیبی و بلکه هم پایه وحی قلمداد شده، از نظر علامه مجلسی برای انبیاء(ع) حجت آور نبوده و به تنهایی علت افعال ایشان قرار نمی گرفته است.

می فرماید: <<اگر از ما سؤال کنند، نظر شما در مورد رؤیای انبیاء چیست و به چه علت به صحت آن حکم می کنید و آن را هم پایه وحی می دانید، می گوییم، ما قطع به صحت اخبار مربوط به این مسئله نداریم و این اخبار نیز از اخبار متواتر یا مستفیض نیستند که موجب علم شوند؛ البته آنچه ممکن است آن است که خداوند در مورد خاصی به پیامبرش قبلاً از طریق وحی اعلام کند که فلان مسئله را در خواب به تو خواهم گفت و آنچه را لازم است، انجام دهی، در رؤیا به تو نشان می دهم...

رؤیاها هر چه باشند، حجت (به معنای دلیل شرعی) نیستند؛ نه تکلیفی ایجاد و نه حقی را سلب می کنند. هیچ کس بواسطه خوابی که دیده ماموریتی پیدا نخواهد کرد خواب نمی تواند حلالی را حرام یا حرامی را حلال نماید. هرچند ممکن است از طریق رؤیا حقایقی کشف یا چیزی را در آینده پیش بینی کرد، به هیچ وجه صرف دیدن رؤیا، کسی مکلف به انجام دادن یا ترک کاری که در بیداری بر آن مکلف نیست نخواهد شد.


اگر کسی در خواب از طرف معصوم(علیه السلام) به انجام کاری مأمور شود، در بیداری چیزی به عهده ندارد. علامه حلی در این باره می فرماید: <<اگر(معصومین) در رؤیا مطلبی خلاف ظاهر بگویند، سزاوار نیست از آن تبعیت شود و اگر موافق شریعت چیزی بفرمایند، بهتر است بر طبق آن عمل شود؛ اما واجب نیست؛ زیرا زیارت امام(علیه السلام) در رؤیا موجب وجوب اتباع در بیداری نمی شود.(یعنی واجب نیست انجام شود)>> (بحارالانوار، ج61، ص238) امام صادق(علیه السلام) در این مورد می فرماید: <<ان دین الله عزوجل أعز من أن یری فی النوم>>؛ <<دین خداوند برتر از آن است که در خواب دیده می شود.>> (همان، ص237)

متاسفانه یکی از اشکالات عوامانه اهمیت دادن بیش از حد و نامعقول به رویاهاست که موجب اتهام ما به خرافه پرستی و گاه کفر و ارتداد می شود. یکی از استادان دانشگاه بغداد در کتابی که درباره رؤیا منتشر کرده، می گوید: <<شیعیان در بسیاری موارد، قبور امامزادگان و ائمه خود را از طریق رؤیا مشخص می کنند.>>

(رؤیا از نظر دین و روانشناسی، ص 130)

به تازگی نیز آیـة الله مکارم شیرازی برای مبارزه با همین خرافه سازی ها هشدار دادند و گفتند: <<اخیراً با استناد به برخی خواب ها امامزاده سازی در بعضی جاها معمول شده است که مثلاً فلان امامزاده در فلان منطقه مدفون است یا این که نیاز به آب و غذا دارد و هر کسی با این امور مخالفت کند، به بلا گرفتار می شود. در مورد مسجد جمکران نیز بارها گفتیم که (جریان مربوط به شرافت آن) در بیداری اتفاق افتاده و در خواب نبوده است. در شرع اسلام این مطالب درست نیست و نمی شود بر این اساس مطلبی اسلامی درست کرد. (سایت تحلیلی خبری عصر ایران، کد خبر 100946)

هیچ رؤیایی نمی تواند همه دلیل برای صدور حکمی باشد؛ همچنین نمی تواند سندی دال بر ایمان یا کفر کسی باشد؛ حتی اگر رؤیای انسان برجسته ای باشد. دخالت صدها امر چون تغذیه تفکر، تلقین، اعتقادات، مشاهدات روزانه، تخیلات، امیال و آرزوها و ... در رؤیا باعث می شود که رؤیا کاملاً از اعتبار <<واقعی بودن>> ساقط شود، بلکه از طریق رؤیا تنها می توان تا حد تقریبی خود بیننده را شناخت و به روحیاتش پی برد که البته این نیز از عهده روانکاوان برمی آید آن هم از این جهت که هر کسی رؤیایی دارد که مطابق با منش و تفکر خود اوست.

رؤیاها هر چه باشند، حجت (به معنای دلیل شرعی) نیستند؛ نه تکلیفی ایجاد و نه حقی را سلب می کنند. هیچ کس بواسطه خوابی که دیده ماموریتی پیدا نخواهد کرد خواب نمی تواند حلالی را حرام یا حرامی را حلال نماید. هرچند ممکن است از طریق رؤیا حقایقی کشف یا چیزی را در آینده پیش بینی کرد، به هیچ وجه صرف دیدن رؤیا، کسی مکلف به انجام دادن یا ترک کاری که در بیداری بر آن مکلف نیست نخواهد شد

فضیلت تراشی از طریق رویا برای خود یا دیگران، هیچ اعتبار دینی یا علمی ندارد بلکه تنها می تواند طرز فکر خود بیننده را نسبت به فرد دیده شده نشان دهد حتی اگر برخلاف عقایدش چیزی را ببیند باز هم سند صحت آن محسوب نمی شود بلکه می تواند نشانه شک و تردید وی یا وسواس و یا حتی دخالت شیطان باشد. در روایت است از أبى بصیر از امام صادق علیه السلام که فرمود: ابلیس یك شیطانى دارد بنام (هزع) كه در هر شب بخواب مردم آید بنابراین خوابهای درست و غلط با هم آمیخته اند و از حجیت ساقط شده اند.

بر فرض آنکه رویا به گونه ای باشد که بیننده را مطمئن به صحت آن سازد، تنها خود می تواند به آن معتقد شده و عمل کند. حق ندارد برای دیگران تعریف کند و بخواهد از طریق رویا چیزی را ثابت کند این گونه کارها ریشه دینی ندارد و تنها موجب خرافه پرستی و سوء استفاده خواهد بود. اینکه در بعضی مجالس مذهبی، کسی را از طریق رویا بالا می برند و یا می کوبند همه اقدامات ضددینی است که نشانه جهل و ضعف فکری است. در این مجالس گاهی دیده می شود چیزی را که خلاف روایات و آیات قرآنی است از طریق استناد به رویا اثبات می کنند. گاهی شخص فاسقی را که ابتدائا خودشان از فسق و فجورش مفصلا تعریف می کنند بواسطه یک رویا مثلا، به جهت گریه بر امام حسین علیه السلام، تبرئه می کنند و جایگاه بالایی هم به او می بخشند. اینگونه مسائل نه تنها ارزش گریه بر امام حسین را معلوم نمی کند بلکه قبح گناه را از بین می برد و مردم را نسبت به کل مسائل دینی به شک می اندازند و عوام را خرافاتی و غیر واقعی تربیت می کند. این همه روایت در باب ثواب گریه و عظمت آن کافی است تا اعتقاد مردم را تقویت کند دیگر نیازی به این چیزها نیست.

در روایت است از أبى بصیر از امام صادق علیه السلام که فرمود: ابلیس یك شیطانى دارد بنام (هزع) كه در هر شب بخواب مردم آید بنابراین خوابهای درست و غلط با هم آمیخته اند و از حجیت ساقط شده اند. بر فرض آنکه رویا به گونه ای باشد که بیننده را مطمئن به صحت آن سازد، تنها خود می تواند به آن معتقد شده و عمل کند. حق ندارد برای دیگران تعریف کند و بخواهد از طریق رویا چیزی را ثابت کند این گونه کارها ریشه دینی ندارد و تنها موجب خرافه پرستی و سوء استفاده خواهد بود

حتی رؤیای پیامبران(ع) نیز که به اعتقاد برخی علمای شیعه همواره صادق بوده و الهام غیبی و بلکه هم پایه وحی قلمداد شده، از نظر علامه مجلسی برای انبیاء(ع) حجت آور نبوده و به تنهایی علت افعال ایشان قرار نمی گرفته است.

می فرماید: <<اگر از ما سؤال کنند، نظر شما در مورد رؤیای انبیاء چیست و به چه علت به صحت آن حکم می کنید و آن را هم پایه وحی می دانید، می گوییم، ما قطع به صحت اخبار مربوط به این مسئله نداریم و این اخبار نیز از اخبار متواتر یا مستفیض نیستند که موجب علم شوند؛ البته آنچه ممکن است آن است که خداوند در مورد خاصی به پیامبرش قبلاً از طریق وحی اعلام کند که فلان مسئله را در خواب به تو خواهم گفت و آنچه را لازم است، انجام دهی، در رؤیا به تو نشان می دهم. در اینجا قطع به صحت پیدا می کند؛ به علت آنکه قبلاً از مجرای وحی تأیید شده است؛ نه به این علت که در خواب دیده شده است. رؤیای حضرت ابراهیم(ع) نیز بر همین توجیه حمل می شود؛ والا چگونه ممکن است حضرت ابراهیم(ع) یقین پیدا کند که مأمور به قربانی کردن فرزندش شده است؟>> (بحارالانوار، ج61، ص 216)

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 186 تاريخ : سه شنبه 20 بهمن 1394 ساعت: 12:01

احادیث نماز

نماز و برطرف شدن اندوه

امام صادق (ع ) : ما یمنع احدکم اذا دخل علیه غم من غموم الدنیا ان یتوضأ ثم یدخل المسجد فیرکع رکعتین یدعو الله فیهما، اما سمعت الله تعالی یقول : "واستعینوا بالصبر و الصلاة "

چه مانعی دارد که چون یکی از شماغم و اندوهی از غمهای دنیا بر او درآمد، وضو بگیرد و به مسجد برود و دو رکعت نماز بخواند و برای رفع اندوه خود خدا را بخواند. مگر نشنیده ای که خدا می فرماید:"واستعینوا بالصبر و الصلاة ".

( مجمع البیان ، ج 1، ص .100 وسائل الشیعه ، ج 5، ص 263 )

توجه ملک الموت به نمازگزار

امام باقر (ع ) : ان ملک الموت قال لرسول الله - صلی الله علیه و اله - : ما من اهل بیت مدر و لا شعر فی بر و لا بحر الا وانا اتصفحهم فی کل یوم خمس مرات عند مواقیت الصلاة

همانا، ملک الموت به رسول خدا (ص ) گفت : هیچ اهل خانه ای و صاحب جامه ای در خشکی و دریا نیست ، مگراین که من در هر روز پنج بار هنگام نماز از آنها می گذرم .

( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 79 )

نماز همراه زکات ، باعث تقرب

امام علی (ع ) : ان الزکاة جعلت مع الصلاة قربانا لاهل الاسلام

همانا زکات همراه نماز مایه تقرب مسلمانان به خداوند است .

( نهج البلاغه ، ص 199 )

معراج مؤمن

پیامبر (ص ) : الصلوة ، معراج المؤمن

نماز، معراج مؤمن است .

( کشف الاسرار، ج 2، ص .676 سرالصلوة ، ص 7، اعتقادات مجلسی ، ص 29 )

نماز نور مؤمن

پیامبر (ص ) : الصلوة نور المؤمن

نماز نور مؤمن است .

( شهاب الاخبار، ص .50 نهج الفصاحه ، ص 396 )

نشانه ایمان

پیامبر (ص ) : علم الایمان الصلوة

علامت و نشانه ایمان نمازاست .

( شهاب الاخبار، ص 59 )

نماز ستون دین

پیامبر (ص ) : الصلوة عماد دینکم

نماز، پایه و ستون دین شماست .

( میزان الحکمه ، ج 5، ص 370 )

تقرب به وسیله نماز

امام کاظم (ع ) : افضل ما یتقرب به العبد الی الله بعد المعرفة به ، الصلوة

بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب

پیدا می کند، نماز است .

( تحت العقول ، ص 455 )

پرچم اسلام

پیامبر (ص ) : علم الاسلام الصلاة

نماز، پرچم اسلام است .

( کنز العمال ، ج 7، ص ,279 حدیث 1887 )

نماز وسیله تقرب مؤمن

پیامبر (ص ) : ان الصلوة قربان المؤمن

همانانماز خواندن وسیله نزدیکی مؤمن به خداست .

( کنز العمال ، حدیث 18907 )

نماز و پایه های دین

امام باقر (ع ) : بنی الاسلام علی خمس : الصلوة و الزکوة و الصوم و الحج و الولایة

اسلام بر روی پنج پایه بنا شده است : نماز، روزه ،زکات ، حج ، ولایت .

( کافی ، ج 2، ص 17 )

اهل بیت (ع) و اقامه نماز

امام حسین (ع ) : "الذین ان مکنا هم فی الارض اقاموا الصلاة " قال : هذه فینا اهل البیت

(در تفسیر آیه ) "کسانی که اگر ما به آنها در زمین قدرت و حکومت دهیم ،

نماز را به پا می دارند" فرمود: این در مورد ماخاندان اهل بیت است .

( بحار الانوار، ج ,24 ص 166 )

نماز آخرین توصیه انبیاء

امام صادق (ع ) : احب الاعمال الی الله - عز وجل - الصلوة و هی اخر وصایا الأنبیاء

نماز، بهترین کارها نزد خداوند و آخرین وصیتهای پیامبران الهی است .

( میزان الحکمة ، ج 5، ص 397 )

جایگاه نماز

پیامبر (ص ) : موضع الصلوة من الدین کموضع الرأس من الجسد

جایگاه نماز در دین ، مانند جایگاه سر در بدن است .

( کنز العمال ، ج 7، حدیث 18972 )

سیمای دین

امام علی (ع ) : لکل شی ء وجه و وجه دینکم الصلاة

هر چیز دارای سیماست ، سیمای دین شما نماز است .

( بحار الانوار، ج ,82 ص 227 )

وصیت امیرالمؤمنین (ع )

امام علی (ع ) : الله ، الله فی الصلوة ، فانها عموددینکم

خدا را، خدا را درباره نماز، چرا که ستون دین شماست .

( نهج البلاغه ، نامه ها، ص 47 )

کلید بهشت

پیامبر (ص ) : الصلوة مفتاج الجنة

نماز کلید بهشت است .

( نهج الفصاحه ، حدیث 1588 )

تداوم نماز و انتظار

پیامبر (ص ) : لا یزال العبد فی صلوة ما انتظر الصلوة

بنده مادام که منتظر نماز است در حال نماز است .

( نهج الفصاحه ، ص ,527 حدیث 2538 )

روشنایی چشم پیامبر (ص)

پیامبر (ص ) : قره عینی فی الصلاة

روشنی چشم من در نماز است .

( نهج الفصاحه ، ص ,283 حدیث .1343 بحار الانوار، ج ,82 ص 193 )

نماز و خدمت

امام صادق (ع ) : ان طاعة الله خدمته فی الارض فلیس شی ء من خدمته یعدل الصلاة

پیروی و اطاعت از پروردگار خدمت کردن به او در زمین است وهیچ چیز در خدمت به پروردگار معادل نماز نیست .

( میزان الحکمه ، ج 5، ص 318 )

حقیقت نماز

پیامبر (ص) : مثل الصلاة مثل عمود الفسطاط، اذا ثبت العمودثبتت الاطناب و الاوتاد و الغشاء، و اذا انکسر العمود لم ینفع وتد و لا طنب و لاغشاء

مثل نماز مانند مثل ستون خیمه است ، هرگاه ستون ثابت باشد طنابها و میخهاو پرده ها ثابت و سودمند خواهند بود و هرگاه ستون بکشند و در هم فرو ریزد، نه میخ نافع است و نه ریسمان سودی دارد و نه پرده ای اثری خواهد داشت .

( من لایحضره الفقیه ، ج 1، شماره 639 )

بهترین اعمال در قیامت

امام صادق (ع ) : ان افضل الاعمال عند الله یوم القیامة ، الصلوة

همانا بهترین عمل در روز قیامت نزد خداوند، نماز است .

( مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 7 )

نماز، روش پیامبران

پیامبر (ص ) : الصلاة من شرایع الدین ، و فیها مرضاة الرب - عز و جل - فهی منهاج الانبیاء

نماز از سنتهای دین ، و مایه خشنودی پروردگار و راه و روش پیامبران است .

( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص .22 بحار الانوار، ج ,82 ص 231 )

نماز، سفره الهی

پیامبر (ص ) : الا ان الصلاة مأدبة الله فی الارض قد هنأهالاهل رحمته فی کل یوم خمس مرات

آگاه باشید نماز سفره گسترده خدا در زمین است که خداوند آن را روزی پنج بار برای اهل رحمتش (افراد شایسته رحمت ) گوارا نموده است .

( مستدرک الوسایل ، ج 1، ص 170 )

ماهیت نماز

پیامبر (ص ) : ... لان الصلاة تسبیح و تهلیل و تحمید و تکبیر وتمجید و تقدیس و قول و دعوة

چون نماز، تسبیح ، تهلیل ، تکبر، تمجید، تقدیس ،قول ، و دعوت به حق است .

( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص .22 بحار الانوار، ج ,82 ص 232 )

نماز، رأس اسلام

پیامبر (ص ) : الصلاة رأس الاسلام

نماز (به منزله ) رأس اسلام است .

( بحار الانوار، ج ,17 ص .127 میزان الحکمه ، ج 5، ص 367 )

آخرین سفارش رسول خدا (ص )

امام صادق (ع ) : علیک بالصلاة ! فان اخر مااوصی به رسول الله و حث علیه الصلاة

بر تو باد به نماز! زیرا آخرین چیزی که رسول خدا (ص ) به آن سفارش نمود (و انسان ) را بر انجام آن تاکید نمود، نماز بود.

( بحار الانور، ج ,84 ص 236 )

فریاد ابلیس از نمازگزار

امام علی (ع ) : ان العبد اذا سجد نادی ابلیس :یا ویله اطاع و عصیت و سجد و ابیت

وقتی که بنده ای سجده کرد، ابلیس فریادمی زند وای بر من ! او اطاعت کرد، ولی من معصیت کردم ، او سجده کرد و من از این عمل سرباز زدم .

( بحار الانور، ج ,82 ص 233 )

نماز، بهترین عبادت

امام رضا (ع ) : ان الصلواة افضل العبادة لله

همانا، نماز، بهترین عبادت برای خداست .

( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 50 )

نماز، نیکوترین صورت خلق

امام رضا (ع ) : ان الصلوة احسن صورة خلقها الله

به درستی نماز نیکوترین صورتی است که خدا آن را خلق کرد.

( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 50 )

سفارش اکید برای نماز

امام علی (ع ) : فیما اوصی به امیرالمؤمنین - علیه السلام - عند وفاته : الصلوة ، الصلوة ، الصلوة

در آن چیزی که امیرالمومنین (ع ) هنگام وفات وصیت کرد، این بود: نماز، نماز، نماز.

( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 173 )

ارزش نماز

امام صادق (ع ) : اذا قام المصلی الی الصلاة ، نزلت علیه الرحمة من اعنان السماء الی اعنان الارض و حفت به الملائکة و ناداه ملک لو یعلم هذاالمصلی ما فی الصلاة ما انفتل

هنگامی که انسان به نماز ایستاد، رحمت خدا ازآسمان بر او نازل می شود و ملائکه اطرافش را احاطه می کنند و فرشته ای می گوید: اگراین نمازگزار ارزش نماز را می دانست هیچ گاه از نماز منصرف نمی شد.

( اصول کافی ، ج 3، ص 265 )

علامت عامل دین

امام صادق (ع ) : قال لقمان لابنه : لکل شی ء علامة یعرف بهاو یشهد علیها و ان للدین ثلاث علامات : العلم و الایمان و العمل به ، (الی ان قال ) وللعامل ثلاث علامات الصلوة و الصیام و الزکوة

حضرت لقمان به فرزندانش فرمود:برای هر چیزی علامتی است که به وسیله آن علامت شناخته می شود و به او شهادت داده می شود، به درستی که برای دین سه علامت است : 1- علم ، 2- ایمان ، 3- عمل به ایمان تا آنجا که فرمود: برای عامل به دین سه علامت است : 1-نماز، 2- روزه ، 3- زکات .

( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183 )

باقیات صالحات

امام صادق (ع ) : سئلت ابا عبدالله - علیه السلام - عن الباقیات الصالحات ، فقال : هی الصلواة فحافظوا علیها

(ادریس قمی می گوید:) ازامام صادق (ع ) در مورد کارهای نیک ماندگار سؤال کردم ، امام فرمود: آن نماز است ،پس محافظت بر نماز کنید.

( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 172 )

برتری نماز

امام صادق (ع ) : اما انه لیس شی ء افضل من الحج الا الصلاة

به درستی که هیچ عملی بالاتر از حج نیست ، مگر نماز.

( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 26 )

نماز، عطیه الهی

امام رضا (ع ) : (الصلوة ) صلة الله للعبد بالرحمة

نمازعطیه و احسانی است از طرف خداوند برای بنده ، که از راه رحمت و عنایت بخشنده است .

( بحار الانوار، ج ,84 ص 246 )

نماز، نشانه دین

امام علی (ع ) : واقام الصلاة فاتها الملة

بر پا داشتن نماز، نشانه اصلی دین است .

( نهج البلاغه ، خطبه 110 )

اولین سؤال از انسان

پیامبر (ص ) : اول ما یسالون عنه الصلوات الخمس

اولین چیزی که از انسانها سؤال می شود، نمازهای پنج گانه است .

( کنز العال ، ج 7، حدیث 18859 )

نور نماز

پیامبر (ص ) : الصلاة نور

نماز، روشنی است .

( میزان الحکمه ، ج ,10 ص 234 )

زیادی خواب ، سبب قلت نماز

حضرت عیسی (ع ) : یا بنی اسرائیل لا تکثرواالاکل فانه من اکثر الاکل اکثر النوم و من اکثر النوم اقل الصلاة و من اقل الصلاة کتب من الغافلین

ای بنی اسرائیل در خوردن زیاده روی نکنید، همانا محصول زیادخوردن بسیار خوابیدن است و هر کس بسیار بخوابد، نماز و عبادتش کم خواهد بود وآنگاه در زمره غافلان به شمار خواهد آمد.

( تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ص 38 )

تاثیر زیاد سجده کردن

پیامبر (ص ) : ادع الله ان یدخلنی الجنة ، فقال :اعنی بکثرة السجود

مردی به حضور پیامبر اسلام (ص ) آمد و عرض کرد: دعا کن خدامرا به

بهشت داخل کند، فرمود: مرا با زیادی سجده کردن همراهی کن .

( وسائل الشیعه ، ج ,30 ص 30 )

دور کعت نماز و بخشش گناهان

امام صادق (ع ) : من صلی رکعتین یعلم مایقول فیهما انصرف و لیس بینه و بین الله - عز وجل - ذنب الا غفره له

هر کس دو رکعت نماز بخواند و بداند چه می گوید، از نماز فارغ می شود، در حالی که میان اوو میان خدای عز و جل گناهی نیست ، مگر اینکه خداوند برای او می بخشاید.

( بحار الانوار، ج ,84 ص .240 اصول وافی ، ج 2، ص 100 )

وسیله سنجش

پیامبر (ص ) : الصلواة میزان

نماز وسیله سنجش است .

( پرتوی از اسرار نماز، ص 80 )

نماز در سفر

امام علی (ع ) :لایخرج فی سفر یخاف فیه علی دینه و صلاته

درسفری که می ترسید بر دینتان و نمازتان خارج نشوید.

( بحار الانوار، ج ,10 ص .108 میزان الحکمه ، ج 4، ص 475 )

چهار نیاز شیعه

امام کاظم (ع ) : لاتستغنی شیعتتا عن اربع : خمرة یصلی علیها، و خاتم یتختم به و سواک یستاک به و سبحة من طین قبر ابی عبدالله -علیه السلام -

پیروان ما از چهار چیز بی نیاز نیستند:1- سجاده ای که بر روی آن نماز خوانده شود.2- انگشتری که در انگشت باشد.3- مسواکی که با آن دندانها را مسواک کنند.4- و تسبیحی از خاک مرقد امام حسین (ع ).

( تهذیب الاحکام ، ج 6، ص 75 )

امتحان شیعه از طریق نماز

امام صادق (ع ) : امتحنوا شیعتنا عند ثلاث : عندمواقیت الصلاة کیف محافظتهم علیها، و عند سرارهم کیف حفظهم لها عند عدونا والی اموالهم کیف مواساتهم لاخوانهم فیها

شیعیان ما و پیروان ما را به سه مساله امتحان کنید:1- اهمیت به اوقات نماز، که آیا اول وقت نماز را برپا می دارند یا خیر؟2 - حفظ اسرار، یعنی در حفظ اسرار و مسائل محرمانه کوشا هستند یا خیر؟3 - و از حیث توانمندیهای مالی ، یعنی آیا در مال خودبرای برادران دینی سهمی قائلند و دست آنها را می گیرند یا خیر؟

( خصال صدوق ، ج 1، ص 103 )

جایگاه والای نماز

امام علی (ع ) : ا اهمنی ذب امهلت بعده حتی اصلی رکعتین ، و اسال الله العافیة

از آن گناه پروایی ندارم که پس از آن فرصت یابم دو رکعت نماز گزارم و ازخدا عافیت و سلامتی بطلبم .

( نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، ص 1230 )

نماز نگهبان الهی

امام صادق (ع ) : ان الصلوة حجزة الله فی الارض

همانانماز نگهبان الهی در زمین است .

( بحار الانور، ج ,78 ص 199 )

محبوبترین اعمال

پیامبر (ص ) : ان احب الاعمال الی الله - عزوجل - الصلاة و البر و الجهاد

همانا، محبوبترین اعمال در نزد خداوند: نماز، نیکی کردن و جهاددر راه خداست .

( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 27 )

نماز مستحبی در خفا

پیامبر (ص ) :صلاة الرجل تطوعا حیث لایراه الناس تعدل صلاته علی اعین الناس خمسا و عشرین

نماز مرد که داوطلبانه و مستحبی درجایی که مردم او را نبینند به جا آورد، برابر بیست و پنج نماز است که در برابرچشم مردم انجام دهد.

( نهج الفصاحه ، م ,1848 ص 391 )

عامل علو درجه

پیامبر (ص ) : بالصلاة یبلغ العبد الی الدرجة العلیاء لان الصلاة تسبیح و تهلیل و تحمید و تکبیر و تمجید و تقدیس و قول و دعوة

به وسیله نماز بنده به درجه عالی و مقام والا می رسد، زیرا نماز تسبیح و تهلیل و تحمید وتکبیر و تمجید و تقدیس الهی است ، نماز قول حق و دعوت به سوی حق می باشد.

( بحار الانوار، ج ,82 ص .232 جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 22 )

خواب با علم

پیامبر (ص ) :نوم علی علم خیر من صلاة علی جهل

خواب باعلم بهتر از نماز با جهل است .

( نهج الفصاحه ، م ,3140 ص 633 )

اجر نماز، پس از مرگ

پیامبر (ص) : الصلاة انس فی قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنکر و نکیر

نماز مونس (نمازگزار) در قبر، فراش نیکو در زیرش ،و پاسخ نمازگزار برای نکیر و منکر می باشد.

( بحار الانوار، ج ,82 ص 232 )

زاد و توشه مؤمن

پیامبر (ص ) :الصلاة زاد للمؤمن من الدنیا الی الاخرة

نماز زاد و توشه مؤمن در دنیا برای آخرت می باشد.

( بحار الانوار، ج ,82 ص 232 )

عوامل رستگاری

امام صادق (ع ) : المنجیات : اطعام الطعام و افشاء السلام والصلاة باللیل و الناس نیام

عوامل رستگاری : اطعام کردن ، آشکارا سلام کردن ، نمازشب خواندن در

حالی که مردم آرمیده اند.

( محاسن البرقی ، ص 387 )

موجب اجابت دعا

پیامبر (ص ) : الصلاة اجابة للدعاء و قبول للاعمال

نمازموجب اجابت دعا و قبولی اعمال است .

( بحار الانوار، ج ,82 ص 1 )

سلاح مؤمن

پیامبر (ص ) : الصلاة سلاح علی الکافر

نماز سلاح مؤمن علیه کافراست .

( بحار الانوار، ج ,82 ص 56و 231 )

نماز وسیله تقرب به خدا

امام علی (ع ) : الصلوة قربان کل تقی

نمازخواندن وسیله نزدیکی به خدا است برای هر شخص پرهیزکار.

( میزان الحکمه ، ج 5،ص ,367 بحار الانوار، ج ,10 ص .99 من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص ,56 ح 16 )

نماز، شست و شو در چشمه زلال

پیامبر (ص ) : مثل الصوات الخمس کمثل نهرجار عذب علی باب احدکم یغتسل فیه کل یوم خمس مرات فما یبقی ذالک من الدنس

نمازهای پنج گانه به نهر جاری گوارایی می مانند که بر در خانه هایتان روان است وهر روز پنج بار خود را در زلال آن شست و شو می دهید، دیگر هیچ پلیدی باقی نمی ماند.

( کنز العمال ، ج 7، ص ,291 حدیث 18931 )

نگاه شیطان بر نمازگزار

امام علی (ع ) :اذا قام الرجل الی الصلاة اقبل الیه ابلیس ینظر الیه حسدا لما یری من رحمة الله التی تغشاء

هنگامی که کسی به نماز برمی خیزد، شیطان می آید و به نظر حسادت به او نگاه می کند، زیرا می بیند که رحمت خدا او را فرا گرفته است .

( بحار الانوار، ج ,82 ص 207 )

برکات نماز

امام علی (ع ) :ان الانسان اذا کان فی الصلاة ، فان جسده وثیابه و کل شی ء حوله یسبح

هنگامی که انسان در حال نماز است ، اندام و جامه اوو هر چه پیرامون اوست ، خدا را تسبیح می گویند.

( میزان الحکمه ، ج 5، ص .377بحار الانوار، ج ,82ص .213 علل الشرایع ، ج 1، ص 237 )

سیاه شدن چهره شیطان

پیامبر (ص ) : الصلوة تسود وجه الشیطان

نماز چهره شیطان را سیاه می کند.

( نهج الفصاحه ، ص 396 )

نماز، دژ محکم در مقابل شیطان

امام علی (ع ) : الصلوة حصن من سطوات الشیطان

نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.

( غررالحکم ، ص .56 میزان الحکمة ، ج 5، ص 367 )

سازندگی نماز

پیامبر (ص ) : لاصلوة لمن یطع الصلوة ، و طاعه الصلوة ان تنهی عن الفحشاء و المنکر

کسی که مطیع نماز نباشد، نمازش کامل نیست و اطاعت ازنماز همان دوری از فحشاء و منکر است . (نمازی نیست برای کسی که اطاعت و پیروی از نماز نکند. سپس پیامبر (ص ) می افزاید: طاعت و پیروی از نماز به این است که نماز

او را از فحشاء و منکرات وزشتیها باز دارد.)

( بحار الانوار، ج ,82 ص 198 )

کمک ملائکه به نمازگزار هنگام مرگ

امام صادق (ع ) : ان ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ علی الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الله و ان محمدا رسول الله فی تلک الحالة العظمیة

همانا "ملک الموت " شیطان را در دم مرگ از کسی که حافظ نماز است ، دور می کند و شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت رسول خدا (ص ) رادر هنگام هولناک مرگ به او تلقین می کند (توفیق شهادتین پیدا می کند).

( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 19 )

گناه زدایی نماز

امام علی (ع ) : و انها لتحت الذنوب حت الورق

نمازگناهان را مانند ریزش برگ درختان فرو می ریزد.

( نهج البلاغه ، خطبه 199 )

پاداش نماز

پیامبر (ص ) : قال الله تعالی : افترضت علی امتک خمس صلوات و عهدت عندی عهدا انه من حافظ علیهن لوقتهن ادخلته الجنة و من لم یحافظعلیهن فلا عهد له عندی

خداوند متعال فرمود: نمازهای پنج گانه را بر امت توواجب کردم و با خود پیمان بستم که هر کس مراقب آن نمازها و وقت آنها باشد، اورا به بهشت داخل نمایم ، و کسی که مراقب آنها نباشد من تعهدی نسبت به او ندارم .

( کنز العمال ، ج 7، ص ,279 حدیث 18872 )

راهیابی به درگاه خداوند

پیامبر (ص ) : ا اباذر! مادمت فی الصلاة فانک تقرع باب الملک الجبار و من یکثر قرع باب الملک فانه یفتح له

ای ابوذر! تاهنگامی که در نماز هستی درب خانه ملک جبار را می کوبی ، و هر کس درب خانه ملک را بسیار بکوبد، به رویش باز می شود.

( بحار الانوار، ج ,77 ص .80 میزان الحکمة ، ج 5، ص 377 )

نماز، عامل شکست شیطان

امام مهدی (ع ) : ما ارغم انف الشیطان بشی ء مثل الصلاة فصلها و ارغم انف الشیطان

هیچ چیز مثل نماز بینی شیطان را به خاک نمی مالد و او را خوار نمی کند، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال .

( بحار الانوار، ج ,53 ص 182 )

نماز رحمت الهی

امام علی (ع ) : لو یعلم المصلی ما یغشاه من الرحمة لمارفع رأسه من السجود

اگر نماز گزار بداند که چقدر از رحمت (خداوند تعالی ) او رافرا گرفته است ، سرش را از سجده بر نمی دارد.

( غرر الحکم ، ص 261 )

نماز، عامل دوری شیطان

پیامبر (ص ) : لا یزال الشیطان یرعب من بنی ادم حافظ علی الصلوات الخمس فاذا ضیعهن تجرء علیه و اوقعه فی العظائم

شیطان پیوسته از فرزندان آدم در وحشت و هراس است تا آنگاه که نمازهایش را به دقت و با شرایطو آداب می خواند. پس اگر نماز را ضایع نموده (و در وقت مقرر آن به جا نیاورد)، شیطان بر او چیره می شود و او را در گناهان کبیره می اندازد و وی راگرفتارمی کند.

( بحار الانوار، ج ,82 ص 202 )

نماز و باران رحمت

امام علی (ع ) : الصلوة تنزل الرحمة

نماز رحمت الهی را نازل می کند.

( غرر الحکم ، ص .52 میزان الحکمة ، ج 5، ص 367 )

اعمال ، تابع نماز

امام علی (ع ) :و اعلم ان کل شی ء من عملک تبع لصلاتک

بدان که تمام اعمالت تابع نمازت خواهند بود.

( نهج البلاغه ، نامه 27 )

بی بهره از نماز

پیامبر (ص ) : من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنکر لم تزده من الله الا بعدا

هر کس که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد، هیچ بهره ای از نماز جز دوری از خدا حاصل نکرده است .

( بحار الانوار، ج ,82 ص .198 شهاب الاخبار، ص 215 )

کبر زدایی نماز

حضرت فاطمه زهرا (س ) : (جعل الله ) الصلاة تنزیها لکم عن الکبر

خداوند نماز را جهت دوری شما از کبر و خود پسندی مقرر فرمود.

( اعیان الشیعه ، ج 1، ص 316 )

نماز، خانه اخلاص

امام باقر (ع ) : الصلاة بیت الاخلاص

نماز (حقیقی وکامل ) جایگاه و خانه اخلاص است .

( میزان الحکمة ، ج 5، ص .375 بحار الانوار، ج ,78 ص 183 )

نجوای نمازگزار

حدیث قدسی : یقول الله تعالی : المصلی یناجینی

نمازگزار(هنگام خواندن نماز با من ) نجوا می کند.

( کلمة الله ، ص 255 )

نماز و شست و شوی گناهان

پیامبر (ص ) :لو کان علی باب دار احدکم نهر واغتسل فی کل یوم منه خمس مرات اکان یبقی فی جسده من الدرن شی ء؟ قلت : لا. قال :فان مثل الصلاة کمثل النهر الجاری کلما صلی صلاة کفرت ما بینهما من الذنوب

- اگر باشد در کنار خانه شما نهری و در آن روز پنج نوبت خود را شستو شو دهید،آیا در بدن شما چیزی از آلودگیها می ماند؟- هرگز! (انسان از آلودگی پاک می شود).- نماز نیز مثل نهر جاری و روانی است که هرگاه بر پا می شود گناهان را می شوید وازبین می برد.

( وسائل الشیعه ، ج 2، ص 7 )

نماز، وسیله شفا

پیامبر (ص ) : قم فصل فان فی الصلوة شفاء

بر خیز نمازبه جا آور! پس همانا در نماز شفا است .

( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 28 )

کفاره گناه

پیامبر (ص ) : الصلوة کفارة الخطایا ثم قرأ: "ان الحسنات یذهبن السیئات "

نماز کفاره گناهان می باشد. سپس آن حضرت این آیه را خواند که :"حسنات سیئات را از بین می برد".

( تفسیر ابوالفتوح رازی ، ج 1، ص 248 )

تأثیر دو رکعت نماز مقبول

امام صادق (ع ) : من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه

اگر خداوند از کسی دو رکعت نمازش را قبول کند، او را عذاب نمی کند.

( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 22 )

وسیله راندن شیطان

امام علی (ع ) :الصلوة حصن الرحمن و مدحرة الشیطان

نماز قلعه خدای بسیار مهربان ، و وسیله ای برای دور کردن شیطان است .

( غرر الحکم ، ج 2، ص ,166 چاپ دانشگاه )

نورانیت منزل

پیامبر (ص ) : نوروا منازلکم بالصلاة و قرائة القران

به خانه هایتان با خواندن نماز، و قرائت قرآن ، نورانیت ببخشید.

( کنز العمال ، ج ,15 ص ,392 حدیث 41518 )

نماز وسیله خاموشی آتشها

پیامبر (ص ) : ما من صلاة یحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس : ایها الناس ! قوموا الی نیرانکم التی اوقدتموها علی ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم

هیچ نمازی نیست مگر این که چون وقت آن فرا می رسد فرشته ای درپیش روی مردمان ندا می کند: ای مردم ! برخیزید به سوی آتشی که بر پشت خودافروخته اید، تا آن را با نماز خویش خاموش کنید.

( محجة البیضاء، ج 1، ص 339 )

مونس نمازگزار در قبر

پیامبر (ص ) : ان الصلاة تأتی الی المیت فی قبره بصورة شخص انور اللون یونسه فی قبره و یدفع عنه اهوال البرزخ

نماز به صورت انسانی سفید چهره وارد قبر میت شده و با او انس می گیرد و وحشتهای برزخ را از اوبرطرف می کند.

( لآلی الاخبار، ج 4، ص 1. الحکم الزاهره ، ص 283 )

تأثیر انتظار نماز

امام صادق (ع ) : من اقام فی مسجد بعد صلوته انتظارللصلوة فهو ضیف الله و حق علی الله ان یکرم ضیفه

کسی که بعد از هر نماز درمسجد بایستد، در حالی که انتظار نماز بعدی را می کشد، پس او مهمان خداست ، و برخداست که مهمانش را اکرام کند.

( جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 78 )

شهادت زمین در قیامت

پیامبر (ص ) : ما من رجل یجعل جبهته فی بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها یوم القیامة

هر انسانی که پیشانی خود را برای سجده بر قطعه ای از زمین بگذارد، آن زمین

در روز قیامت به نفع او شهادت خواهد داد.

( وسائل الشیعه ، ج 3، ص .474 مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 175 )

نماز، وسیله تقرب بنده

امام رضا (ع ) : (الصلوة ) طلب الوصال الی الله من العبد

(نماز) مطالبه وصال و تقرب بنده به سوی خداوند است .

( بحار الانوار، ج ,84 ص 264 )

رفع بلا به وسیله نماز گزار

امام صادق (ع ) :ان الله یدفع بمن یصلی من شیعتنا عمن لا یصلی من شیعتنا و لو اجمعوا علی ترک الصلوة لهلکوا

همانا خداوندبه وسیله شیعیانی که نماز به جا می آورند، از شیعیان بی نماز (بلا) را دفع می کند،ولی اگر همه تارک نماز بودند، هر آینه همه هلاک می شدند.

( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 184 )

نماز ناظر بر اعمال

پیامبر (ص ) :

الصلوة تنظر و لا تنظر بها

برای نمازباید انتظار کشید ولی نماز را معطل کار دیگر نباید کرد.

( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183 )

توجه خدا به نمازگزار

پیامبر (ص ) :

اذا اقام العبد المؤمن فی صلاته نظرالله - عز و جل - الیه

وقتی که بنده مؤمن به نماز می ایستد، خداوند سبحان به اونظر می کند.

( وسائل الشیعه ، ج 3، ص 21 )

نماز، مانع عذاب

پیامبر (ص ) :

کنا عند رسول الله - صلی الله علیه واله - یوما، فقال : رایت البارحة عجایب

فقلنا: یا رسول الله و ما رأیت حدثنابه فداک انفسنا و اهلونا و اولادنا (الی ان

قال ...) قال - صلی الله علیه و اله -و رایت رجلا من امتی قد احتوشته

ملائکة العذاب فجائته صلوته فمنعته منه

عبدالرحمن بن سمره گفت : روزی خدمت رسول گرامی اسلام (ص ) بودم ،

حضرت فرمودند:من دیشب عجایبی دیدم . عرض کردم : یا رسول الله ! چه

دیدید؟ برای ما بیان بفرمایید، جان و اهل و اولاد ما فدای تو باد! حضرت

فرمودند: دیدم مردی از امت مرا که ملائکه عذاب او را محاصره کرده بودند

در این حال نمازش آمد و مانع ازعذابش شد.

( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183 )

نماز موجب بخشش گناهان

امام علی (ع ) :

ما اهمنی ذنب امهلت بعده حتی اصلی رکعتین و اسأل الله العافیة

گناهی که پس از ارتکاب آن فرصت یافته ام که دو رکعت نماز بخوانم و از

خدای بزرگ آمرزش بخواهم مرا غمگین نساخته است .

( نهج البلاغه کلمات قصار، 299 )

تقرب به وسیله نماز

امام علی (ع ) : تعاهدوا امر الصلاة و حافظوا علیها، واستکثروا منه ، و تقربوا بها فانها کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا

امر نماز رامراعات کنید و آن را محافظت نمایید و بسیار به جا آورید و با آن به خدا تقرب جویید، زیرا نماز "فریضه ای است که بر مومنین نوشته شده و وقت آن تعیین گردیده است ".

( نهج البلاغه ، خطبه 199 )

عامل ورود بهشت نماز واقعی است

امام صادق (ع ) :ان ربکم لرحیم یشکرالقلیل ، ان العبد لیصلی الرکعتین یرید بها وجه الله فیدخله الله به الجنة

هماناپروردگار شما مهربان است ، عمل کم را تقدیر می کند، هر آینه انسان دو رکعت نمازمحض خدا به جای آورد، خداوند به سبب آن نماز، او را وارد بهشت می کند.

( مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 316 )

ملاقات پروردگار

امام صادق (ع ) :هذه الصلوات الخمس المفروضات من أقامهن و حافظ علی مواقیتهن لقی الله یوم القیامة

کسی که این نمازهای پنج گانه را به پا دارد و محافظت از اوقات آن نماید، پروردگار را روز قیامت ملاقات می کند.

( ثواب الاعمال ، ص 70 )

تمسک و استعانت از نماز

امام صادق (ع ) :کان علی - علیه السلام - اذااماله امر فزع قام الی الصلاة ثم تلا هذه الایة "واستعینوا بالصبر والصلاة "

شیوه علی (ع ) چنان بود که چون مشکل مهمی برای او پیش می آمد، به نماز می ایستاد و این آیه را می خواند: "... واستعینوا بالصبر و الصلاة ".

( تفسیر درالمنثور، ج 1، ص 67 )

طالب خشنودی خدا

پیامبر (ص ) :لیست الصلاة قیامک وقعودک ، انما الصلاة اخلاصک و ان ترید بها الله وحده

نماز برخاستن و نشستن تو نیست ، جز این نیست که نماز خالص قرار دادن توست و این که به آن خشنودی تنها خدا را بخواهی .

( اصول وافی ، ج 2، ص .109 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 325 )

نشانه قبولی نماز

امام صادق (ع ) :من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاءو المنکر فبقدر ما منعته قبلت منه

هرکس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه ؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه باز داشته به همان اندازه نمازش قبول شده است .

( بحار الانوار، ج ,82 ص 198 )

رهایی از گرما، با نماز

پیامبر (ص ) : اذا اشتد الحر فابردوا بالصلاة فان الحر من فیح جهنم

هر وقت گرما و شدت آن بر شما سخت گرفت ، توسطنماز آن راخنک کنید، زیرا گرما و حرارت از جوشش جهنم است .

( بحار الانوار، ج ,80 ص 15 )

التجا به نماز در سختیها

پیامبر (ص ) : اذا حزنه امر فزع الی الصلاة

شیوه رسول خدا (ص ) چنان بود که چنانچه مشکلی برای او پیش می آمد، به

نماز پناه می برد و از آن استعانت می جست .

( تفسیر درالمنثور، ج 1، ص 67 )

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 20 بهمن 1394 ساعت: 12:01

جایگاه فاطمه زهرا در قرآن مجید

کوثر، صیغه مبالغه است. یعنى اى پیامبر، به تو، دخترى دادیم که مجسمه خیر است، استوانه برکت و اسطوره بالندگى است، به تو دخترى دادیم که اگر همه فضایل و سجایاى انسانى را مجسم کنند، زهرا می شود. اى پیامبر، به شکرانه این نعمتى که به هیچ کس داده نشده و نخواهد شد، نماز بخوان و در هنگام تکبیر، دستهایت را بلند کن که این یک حالت خضوع است براى بنده و جلالتى است برا ى خدا!

  • آیاتى که دلالت برفاطمه (س) دارند ـ مطابق شاخص هایى که ذکر کرده ایم ـ بر طبق احادیث و اعتقادات شیعه بسیارند.

    از جمله:آیه 6 از سوره فاتحه؛ 21 و37 از سوره بقره؛ 61 ، 101 ، 103، 137 ، 195از سوره آل عمران؛ 69 از سوره نساء؛ 119 از سوره توبه؛ 24 از سوره ابراهیم؛ 26 و 57 از سوره اسراء، 111 از سوره مؤمنون؛ 87 از سوره انعام؛ 35 از سوره نور؛ 115و 132 از سوره طه؛ 54 و 74 از سوره فرقان؛ 333 و 57 از سوره احزاب؛ 23 از سوره شوری؛ 11 از سوره محمد؛ 17 از سوره ذاریات؛ 21 از سوره طور؛ 19 و 20 از سوره الرحمن؛ 8 از سوره حشر؛ 1 از سوره قدر، 38 و 39 از سوره مدثر؛ 3 تا 7 از سوره لیل؛ 9 از سوره مزمّل؛ 102 از سوره انبیاء؛ و 1 تا 3 سوره کوثر.

    در این مقاله به بررسى چند نمونه از این آیات با در نظر گرفتن نکاتى که قبلاً ذکر شد، می پردازیم:

    1. سوره کوثر

    إنّا أعطیناک الکوثر، فصلّ لربّک وانحر، إنّ شانئک هو الأبتر

    در شأن نزول این سوره گفته شده:

    زمانى که رسول (ص) دو تن از فرزندان خود به نام هاى عبد اللّه و قاسم را از دست داد و دشمنان آن حضرت، براى تضعیف او، زبان طعن و شماتت، گشودند، عاص بن وائل او را <<ابتر>> خواند،2 که در لغت عرب به <<مقطوع

    ( 149 )
  • النسل>> اطلاق می شود.3

    کوثر از ریشه کثرت است و برچیزى اطلاق می شود که شأنیت کثرت در او باشد و مراد از کوثر خیر فراوان است.4

    البته آن خیر کثیرى که پیامبر در نتیجه اعطاى خداوند؛ مالک آن شده است، در آیه اول مشخص نشده و شاید بدین لحاظ باشد که با اطلاق و عدم تقیید آن، عظمت و شأن خاص، بدان ببخشد.

    براى کلمه (کوثر) در این سوره، معانى متعدد مطرح شده است، علامه طباطبایى در المیزان با توجه به معناى آخرین آیه که دشمن آن حضرت را، ابتر معرفى کرده، مناسب ترین معنا را <<کثرت>> ذریه پیامبر اکرم (ص) ذکر می کند.5 اگر خیر کثیر هم مراد باشد، یقیناً یکى از مصادیق آن، فراوانى نسل آن حضرت است.

    کوثر، صیغه مبالغه است. یعنى اى پیامبر، به تو، دخترى دادیم که مجسمه خیر است، استوانه برکت و اسطوره بالندگى است، به تو دخترى دادیم که اگر همه فضایل و سجایاى انسانى را مجسم کنند، زهرا می شود. اى پیامبر، به شکرانه این نعمتى که به هیچ کس داده نشده و نخواهد شد، نماز بخوان و در هنگام تکبیر، دستهایت را بلند کن که این یک حالت خضوع است براى بنده و جلالتى است برا ى خدا!

    امام فخررازى در ذیل آیه می نویسد:

    کوثر هشت معنا دارد که تمام آن معانى درباره حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (س) است. آنگاه خودش می گوید: چگونه، فاطمه کوثر نباشد که چون علی بن الحسین و محمد بن على باقرالعلوم و صادق المصدق، میوه و ثمره دارد.6

    آرى فاطمه، چگونه خیر کثیر نباشد که از این نهر کوثر، صدها و بلکه هزاران جوى زلال و روشن، منشعب است.

    حسن ختام این بخش،آن که نزول چنین سوره اى و چنین تعبیر بلندى (کوثر) درباره فاطمه در عهد جاهلیت عربى که <<زن>> نه تنها از کم ترین حقوق انسانى برخوردار نبود، بلکه تولد دختر مایه ننگ و سرافکندگى بود و دختران، زنده بگور می شدند، نشانگر جایگاه ارزشمند زن در مکتب حیات بخش اسلام است. موجودى که می تواند منشأ این مقدار خیر و برکت در تاریخ بشریت باشد. موجودى که بنده برگزیده خدا و

    ( 150 )
  • اشرف مخلوقات عالم، باید به شکرانه برخوردارى از آن، در برابر پروردگارش، سربرخاک بساید. در کدامین مکتب می توان چنین قرب و منزلتى براى زن یافت؟7

    2. آیه تطهیر

    إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا (احزاب،33/33)

    این آیه به گفته بیشتر محدثان اهل سنّت و تمام علماى شیعه، در خصوص اهل کساء، نازل شده است.

    چنانچه در صحیح مسلم و ترمذى و تفسیر کشّاف و طبرى و در المنثور، مستدرک حاکم، منتخب کنز العمال و کتاب هاى دیگر از عایشه و ام سلمه و انس بن مالک و ابو سعید خدرى و دیگران با مختصر اختلافى روایت کرده اند که چون آیه تطهیر نازل شد، رسول خدا (ص)، فاطمه (س) و على (ع) و حسن و حسین (ع) را خواندند و کساى خود را بر روى آنها انداختند و فرمودند: <<اللهم إنّ هؤلاء أهل بیتی، فاذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا>>.

    در انتهاى سوره واقعه،می فرماید: إنّه لقرآن کریم، فى کتاب مکنون، لایمسّه إلاّ المطهّرون؛ هیچ کس به قرآن، مسّ وجودى پیدا نمی کند مگر مطهرون.

    با توجه به این آیه، تنها اهل بیت، مسّ وجودى کتاب مکنون را دارند و این هم فضیلتى بزرگ براى حضرت زهرا (س) است.

    با توجه به این که منظور از اراده حق تعالی، در این آیه، اراده تکوینى است نه تشریعى و با توجه به احادیثى که معناى <<رجس>> را پاکى از گناه و آلودگى می داند ـ نه پاکى ازنجاسات ظاهرى ـ این آیه شریفه، بزرگ ترین دلیل بر عصمت فاطمه زهرا (س) از هر گونه گناه و آلودگى است، بلکه می توان گفت: از بعضى جهات مقام صدیقه طاهره، از بسیارى از انبیا وائمه (ع) نیز برتر است. چنانچه این مطلب، از سخنان تاریخى امام حسین (ع) در شب عاشورا در پاسخ به بی تابى خواهرش زینب، مشاهده می شود.

    امام على (ع) با استناد به آیه تطهیر، عصمت و طهارت زهراى مرضیه را یادآورى می کنند . وقتى خلیفه اول با حضرت زهرا (س)، به منازعه برخاست و فدک را که در اختیار آن حضرت بود، مصادره کرد و دعوى آن حضرت را نشنید و شاهدانش را قبول نکرد، امام على (ع) خطاب به وى گفت:

    ( 151 )
  • اگر کسى ادعا کند که {نعوذا بالله} فاطمه زهرا مرتکب منکر شده است و براى ادعاى خود، شاهدانى هم بیاورد و تو او را تصدیق کنی، کتاب خدا را تکذیب کرده اى زیرا آیه تطهیر، شهادت خدا بر طهارت زهرا (س) است.

    آن بانوى بزرگ حد وسط و محور ارتباط اهل کساء بود.<<هم اهل بیت النبوه و معدن الرساله، هم فاطمه و أبوها و بعلها و بنوها>> آنان اهل بیت نبوت و معدن رسالت هستند: فاطمه، پدر فاطمه، همسر فاطمه و پسران فاطمه.

    محور اصلى ارتباط اهل بیت با رسول خدا، یک زن است، زنى که ذریه اى پاک از او، زاده می شود و اوست که تنها حلقه اتصال این فرزندان با رسول خداست.8

    اگر به این نکته دقت کنیم که گوینده این کلام، اللّه، ذات مستجمع صفات جمالیه و جلالیه است، خدایى که پروردگار عالم وجود است و اراده اش مساوى با تحقق و وقوع می باشد، حقیقت این تکریم را بهتر، احساس خواهیم کرد.

    3. آیه (لیله القدر)

    إنّا أنزلناه فى لیله القدر

    این آیه از جمله آیاتى است که علاوه بر معنا و تفسیر ظاهری، به حکم تفسیر باطنى برآن حضرت منطبق است.

    در تفسیر فرات کوفى با ذکر سند از امام صادق (ع) نقل شده است، که حضرت در تفسیر <<إنّا أنزلناه فى لیله القدر>> فرمودند: <<لیله>> فاطمه و<<القدر>>، اللّه است. سپس افزودند:

    <<فمن عرف فاطمه حق معرفتها، فقد أدرک لیله القدر و إنّما سمّیت فاطمه لأن الخلق فطموا عن معرفتها؛ پس هر کسى که فاطمه را به درستى و <<کما هو حقه>> بشناسد، لیله القدر را درک کرده است و فاطمه به این نام، نامگذارى شده، به خاطر آن که مردم از شناخت او عاجزند.

    به راستى چرا فاطمه (س) لیله القدر نباشد و حال آن که یازده قرآن ناطق در این <<لیله>> نازل شده است.

    فاطمه، لیله القدر است زیرا که:

    1. در میان همه شب ها، آنچه بی نظیر و مطلوب است، شب قدر است. در میان همه زنها نیز آن که بی نظیر و مطلوب است، فاطمه است.

    ( 152 )
  • 2. از آن حضرت، تعبیر <<لیل>> شده است. زیرا همان گونه که شب همه چیز را در برمی گیرد، ظلم و ستم بنی امیه آن حضرت را در برگرفت.

    3. فاطمه، شب ولیل است زیرا شب، بیانگر پوشیدگى و مستورى و حجاب و عفت و حیاء است.

    4. ویژگى شب قدر، توبه و نزدیکى به خدا و اطاعت و بندگى و حفظ احکام است. ویژگى فاطمه (س) و را ه و روش و سیره آن حضرت نیز، قرب به خدا و اطاعت و بندگى او و حفظ ارزش هاى الهى است.

    5. مهم ترین و ممتازترین عمل در شب قدر، علم و پرداختن به آن است. درمیان صفات و ویژگی هاى فاطمه، نیز علم و معرفت و آگاهى آن حضرت به خدا، دین خدا، تکالیف، وظایف و ارزش هاى انسانی، از همه مهم تر و بزرگ تر است. ارزش سایر اعمال آن حضرت به همین آگاهى و شناخت و علم اوست و این از بزرگ ترین درس ها و تعالیم براى همه، بخصوص براى زنان است.

    6. شب قدر از هزار ماه، بهتر است و یک لحظه و یک روز زندگى و سیره حضرت زهرا (س)، از هزاران ماه و سال زندگى که در آنها خبرى از آن راه و روش و الگو نباشد، بهتر است.

    7. شب قدر، ظرف و جایگاه قرآن است.جایگاه حضرت زهرا و گفتار و کردار و زندگى آن حضرت هم درتفسیر عملى قرآن و تجسم و تبلور آیات آن است. همان گونه که انسان در شب قدر به قرآن، نزدیک تر شده، و آن را بر سر مى نهد، با نزدیک شدن به حضرت زهرا (س) نیز انسان به قرآن نزدیک شده و آن را نصب العین خود قرار می دهد.

    8. شب قدر همان لیله مبارکه یعنى شب نزول برکت و ارزش ها است و چشمه اى است که این فضایل و سعادت ها از آن جوشیده و نازل مى شود. فاطمه نیز محل نزول و صدور این اصالت ها و ارزش ها و مکارم است.

    9. شب قدر، تجمع ملائکه اللّه است و بهره از عالم ملکوت، افزون تر خواهد بود. آن کس هم که بیشتر با فاطمه، نزدیک تر شده و از آن حضرت بهره ببرد از خوى و خصلت ملائکه، حظ فزون ترى برده و به عالم فرشتگان و تجرّد و تقدّس، نزدیک تر می گردد بلکه از آنها نیز، برتر می رود.

    10. ممکن است سال ها بگذرد و کسى از شب قدر، جز ظاهری، بیش درک نکند،

    ( 153 )
  • اما اگر از حقیقت آن، ذره اى درک نماید، چنان آگاهى و تنبه بیدارى به او می بخشد که مسیر زندگیش عوض می شود و سخت به خدا نزدیک می گردد. فاطمه، نیز چنین است.یعنى ممکن است فرد یا جامعه اى سالها به لیله القدر برسد و فاطمه (س) را از خود بداند؛ اما حقیقت او را درک نکند و جز ظاهرى از آن نفهمد، اما با درک زندگى و ابعاد گوناگون حیات واقعى فاطمه، جرقه اى در دل آنان بدرخشد و مسیر سرنوشت آنان را عوض نماید.

    از این گذشته زمان غسل و کفن و دفن، بنابر وصیت حضرتش نیز در دل شب متناسب با لیله القدر است و قرن ها است که قبر مجهول و ناپیداى او نیز حاکى از تناسب وجود مقدسش با لیله القدر دارد.

    و <<اللیله هى فاطمه و القدر هو اللّه>>: فاطمه، اضافه تشریفى به خدا دارد از حیث:

    1. آن که پس از پدر بزرگوار و شوهر گرانقدرش، بیش از تمام پیامبران مرسل و غیر مرسل، ایمان به خدا داشته و در عالم انوار و اشباح و ارواح، خدا را تسبیح و تمجید و تقدیس و تحلیل کرده و سپاسگزار بوده است. نور مقدس او چندین هزار سال پیش از آفرینش آسمان و زمین آفریده شده است.

    2. آنکه فاطمه زهرا، افضل تمام انبیا ومرسلین وملائکه و مقربین است و همه آنها نیازمند به شفاعت زهرا (س) طبق اخبار و احادیث مستفیضه صادره از مصادر وحى و تنزیل می باشند.

    3. آن که ملائکه حتى جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزائیل هم بی اذن بر او داخل نمی شوند. و از اطاعت او بیرون نبودند و خداوند عزّوجلّ، عهد ولایت او را از آنها گرفته است.

    4. زهراى مرضیه، علت وجود ائمه یازده گانه، اوصیاى رسول خدا (ص) می باشد و ذریه پیامبر تا قیامت از نسل او هستند.

    ارباب معرفت نیز در بعضى از تفاسیر، روایت امام صادق (ع) را نقل کرده و آن را پذیرفته اند و براساس مبانى عرفان اسلامى <<لیله مبارکه>> را انسان کامل، تفسیر کرده اند. انسان کامل در این مکتب جایگاه محورى دارد. از نظر روایات مسلّم است که جبرئیل امین به فاطمه (س) نازل می شده9، در حالى که جبرئیل امین، حتى بر ائمه (ع) نیز نازل نمی شد. مصحف فاطمه، محصول شرفیابى فرشته وحى الهى بر حضرت زهراست که از افتخارات تشیع، شمرده می شود.

    ( 154 )
  • امام صادق (ع) در ضمن مصحف فاطمه می فرماید: <<فیه علم القرآن کما انزل>>؛ علم قرآن همان طور که نازل شده در مصحف فاطمه (س) موجود است.

    لذا آگاهى از قرآن و اسرار آن مربوط به حضرت زهرا و سایر معصومان می باشد، چون قرآن در خانه آنها نازل شده است، آنها هستند که در سایه آشنایى با این منبع لایزال الهى توانایى شناخت و درک حقایق و معارف و دانش هاى گوناگون را پیدا کرده اند.

    در بعضى روایات آمده که مصحف فاطمه، سه برابر قرآن است. شاید تأویل و تفسیر قرآن مجید باشد زیرا ما معتقدیم که علم قرآن طبق فرمایش خود قرآن، در نزد صاحبان این علم است که آنها هم، همان ائمه طاهرین هستند که فاطمه (س) نیز جزو آنهاست. اما در اینجا مطلب بالاتر است زیرا مصحف با این خصوصیات، فقط، بر فاطمه (س) قرائت شده است.

    4. آیه مباهله

    فمن حاجّک فیه من بعدما جائک من العلم فقل تعالوا ندع أبنائنا و أبنائکم و نسائنا و نسائکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه اللّه على الکاذبین. (آل عمران،3/61) با کسانى که با تو در امر نبوت مجادله می کنند، بگو بیایید پسران و زنان و نفوس خویش را بخوانیم وتضرع کنیم. آن گاه لعنت خدا بر دروغ گویان.

    طبق احادیث متواتر و مشهور میان شیعه و سنى که قریب به اجماع و اتفاق است در روز مباهله، مسیحیان نجران، پیامبر را مشاهده کردند در حالى که حسنین و فاطمه وعلی (ع)، همراه او بودند و به سوى مکان مورد نظر می آمدند.

    در این آیه، نسائنا، منحصر به حضرت فاطمه ( س) شده است. با این که زنان و همسران پیامبر در حجره هاى آن حضرت بوده اند و زنان بزرگ دیگرى مانند: صفیه و ام هانى و دیگران، وجود داشتند، هیچ کدام به این مباهله دعوت نشدند.

    زیرا مباهله (ابتهال و نفرین کردن) با نصاراى نجران یک کار عادى نیست و تنها افراد معصوم، صلاحیت آن را دارند.

    صحنه مباهله، از لحظات حساس تاریخ اسلام است و حضور در این صحنه، ایمان و اعتقاد خاصى را می طلبد.

    پیامبر (ص) براى حضور در این صحنه از میان زنان، تنها، فاطمه را انتخاب می کند؛

    ( 155 )
  • یا از آن روى که فاطمه به منزله امتى از زنان است، درست همان گونه که ابراهیم خود به تنهایى یک امت بود.یا، این که او، محبوب ترین افراد، در نزد پیامبر بود. و یا چون درمیان زنان مسلمان، تنها فاطمه بودکه مصداق زنى بود با یقینى تام که می توانست قدم در این صحنه بگذارد. اما حق این است که فاطمه هم یک امت بود، هم محبوب ترین زنان در نزد رسول خدا (ص) و هم تنها زنى بودکه می توانست تکمیل کننده گروهى باشد که به حقیقت و بر حق بودن مسلمانان، یقینى کامل دارند و نیز محور اصلى اتصال آن گروه به رسول خدا (ص) باشد. زیرا آنان شوهر و فرزندان او بودند.

    این که پیامبر، فاطمه را در این درگیرى اجتماعى ـ اعتقادی، احضار می کند و او را در چنین مخاطره اى قرار می دهد (خود) نمونه اى بارز و سرمشقى عینى است، براى تمام زنان عفیفى که داراى اعتقادات حقند و پیرو صادق راه اویند، بر این که شجاعانه در چنین صحنه هایى حاضر شوند.

    و نیز این نمایش به منزله دلیل عینى و ملموس است بر جایگاه والاى زهراى مرضیه، نزد پیامبر خدا و عدم برابرى هیچ زنى با او درمقام و رتبه خاصى که دارا بود.

    5. آیه مودت

    ذلک الّذى یبشّر اللّه عباده الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات قل لا أسألکم علیه أجراً الاّ المودّه فى القربى و من یقترف حسنه نزد له فیها حسناً إنّ اللّه غفور شکور. أم یقولون افترى على اللّه کذباً.(شوری،42/23و24) این همان است که خداوند به بندگانش که ایمان آورده اند و کارهاى شایسته کرده اند؛ مژده می دهد، بگو براى آن کار از شما مزدى نمی طلبم مگر دوستدارى در حق اهل بیتم و هر کس کار نیکى کند در آن برایش جزاى نیک بیفزاییم چرا که خداوند آمرزنده قدردان است. یا می گویند پیامبر خدا دروغ بسته است....

    ابن عباس درباره شأن نزول آیات فوق که به آیات مودت، شهرت یافته، گوید:

    چون اسلام پس از هجرت پیامبر به مدینه، استحکام یافت، انصار گفتند: نزد پیامبر برویم و بگوییم در گرفتاری هایى که پیش می آید، اموال ما در اختیار تو است و می توانى در جهت پیشبرد دین از آنها استفاده کنى. آیه شریفه، نازل شده و پیامبر آن را در پاسخ آنان، تلاوت فرمود. منافقان مانند همیشه که در صدد تضعیف رسول خدا (ص) بودند اظهار داشتند: او در همان مجلس

    ( 156 )
  • این سخن را ساخت تا ما را پس از خود، نزد خویشانش ذلیل و خوار، گرداند.

    آن گاه آیه دوم نازل شد که آیا بر خداوند دروغ و افتراء می زنید؟10

    از نظر ادبى تفاوتى بین این که استثنا در آیه (إلا المودّه فى القربى) متصل باشد یا منقطع، وجود ندارد11 اگر استثنا متصل باشد بدین معناست که:<< من پاداشى از شما نمی خواهم جز دوستى اهل بیتم.>> و اگر منقطع باشد12، بدین معناست که <<دوستى اهل بیت پیامبر، اجرى براى پیامبر نیست. چرا که بهره این دوستی، نصیب مسلمانان و دوستداران اهل بیت آن حضرت است و بدین وسیله چنین خواسته اى از سوى رسول خدا (ص) در راستاى دعوت مردم به دین است.>>13

    باید دید این چه مودتى است که هم سنگ، هم کفه و هم وزن اجر رسالت است. مودت گروهى که بر سر سلسله آنان زهراى مرضیه، محبوبه امت، است. همان بانویى که پیامبر درباره اش فرمود:

    یا حسن و یا حسین انتما کفتا المیزان، فاطمه لسانه و لاتعدل الکفتان إلاّ باللسان، ولا یقوم اللسان إلاّ على الکفتین.14

    اى حسن و حسین شما دو کفه ترازویى هستید که فاطمه، شاهین آن است و کفه ترازو در حال تعادل قرار نمی گیرد مگر به وسیله شاهین آن و شاهین، استوار نمی شود مگر بر دو کفه ترازو و...

    در این کلام، زهرا، تنظیم کننده و برقرار کننده تعادل در این کانون معرفى می شود.

    6. آیات ابرار

    إنّ الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً. عیناً یشرب بها عباد اللّه یفجّرونها تفجیرا. یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شرّه مستطیراً. و یطعمون الطعام على حبّه مسکیناً و یتیماً و أسیراً. إنّما نطعمکم لوجه اللّه لا نرید منکم جزاء و لا شکوراً. إنّا نخاف من ربّنا یوماً عبوساً قمطریراً. (انسان،76/5 ـ10)

    ابرار در آخرت از جام هاى بزرگ لبریز بهشت که چون کافور، سرد و دلپذیر است، می آشامند و آن کافورها، خوشبوى و شیرین است. این آب، آمیخته است به آب چشمه اى که براى بندگان خاص خود خلق شده و هر کجا بخواهند، آن کاسه ها حاضر است و در قصرها مهیا است. این آب گوارا مثل این است که در عمارات و ابنیه بهشت،

    ( 157 )
  • همیشه جریان دارد و در اختیار بنده هاى وفادار خداست. اینان به نذر خود وفا کرده و اطاعت خدا کرده و از روزى که محنت آن، آشکار است، می ترسند. اینان در راه خدا به مسکین و یتیم و اسیر، اطعام می کنند و به زبان حال می گویند: ما براى خدا، اطعام کردیم، و از شما جزا و تشکرى نمی خواهیم. ما از پروردگارمان در روزى که چهره برافروخته و در هم کشیده است، می ترسیم.

    از مسلمات فریقین است که این آیه در مورد حضرت زهرا (س) و شوهر و دو فرزندش نازل شده است. به اتفاق مفسّران، آیات این سوره در مدینه در هنگام کسالت حسنین (ع) نازل شد که درباره نذر فاطمه (س) و علی (ع) براى سلامتى حسنین (ع) بود. علامه امینی، در الغدیر، نام سى و چهارتن از کسانى که شأن نزول این سوره را داستان مذکور، دانسته اند، ذکر کرده است.15

    در این مختصر، مجال پرداختن به دقایق تفسیرى و جزئیات آنچه در این سوره آمده، نیست و تنها به ذکر این نکته لطیف ازسوى آلوسی، مفسّر اهل سنت، اکتفا می شود که:

    در این سوره، سخنى از <<حورالعین>> که در سوره هاى دیگر از آن به عنوان یکى از نعمت هاى بهشتى یاد شده، به میان نیامده است و چه بسا این ناگفتن، به حرمت نور چشم رسول خدا (ص)، حضرت فاطمه زهرا (س) باشد که سوره در فضیلت او وخانواده اش و نعمت هایى که در بهشت از آن بهره مند خواهد شده، نازل شده است.16

    7. آیه التقاء بحرین

    این آیه از جمله آیاتى است که علاوه بر معنا و تفسیر ظاهری، به حکم تفسیر باطنى بر آن حضرت منطبق است:

    مرج البحرین یلتقیان. بینهما برزخ لایبغیان. یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان. (الرحمن، 55/19ـ22)

    غالب مفسّران و محدثان و مورخان فریقین، معتقدند که شأن نزول این آیات درباره تلاقى بحر نبوت و ولایت و درباره حضرت فاطمه (س) و علی (ع) است.

    علامه بحرانی، دوازده روایت که بعضى از آنها از طریق اهل سنت نقل شده،

    ( 158 )
  • ذکر می کند که مراد از <<بحرین>> على و فاطمه هستند که هیچ گاه بر یگدیگر، بغى و سرکشى نمی کنند.17

    در تفسیرى از ابن عباس نقل شده که:

    برزخ میان آن دو، مهر و محبتى است که از بین رفتنى نیست و همین مهر و محبت، مانع سرکشى هر کدام، نسبت به دیگرى است.

    دربار الهی، بر اساس نبوت و ولایت مطلقه، با بندگانش، تماس حاصل کرده و مشعل هدایت برافروخته است و این سلسله که فرد اتم و اکمل آنها، حضرت رسول و خاندان عترتند، دربار روحانیت ربوبى را تشکیل داده و واسطه فیوضات غیبى هستند.

    همان طور که عالم طبع از ترکیب و تجزیه و تحلیل عناصر و موالید، دائماً در ایجاد وجود است، در عالم انسانیت و معنویت نیز این ارتباط در بین ارواح مجرده که در ابدان مختلفه بروز و ظهور می کنند، تجلى کرده، از آن تلاقی ها، عناصرى ممتاز به دست می آورد، از آن جمله، تلاقى اقیانوس محیط نبوت با دریاى عمیق ولایت است که به وسیله مهد عصمت و طهارت، تلاقى کرده و از آن گوهرهایى گرانبها که براى همیشه مورد استفاده بشر می باشد به وجود آمده است.

    چنان چه در ابتداى این مقاله گفتیم آیاتى که در قرآن کریم، پیرامون وجود پنج تن و فاطمه زهرا (س) است، بسیار می باشد که ما در این مقال تنها به ذکر چند نمونه از آیات، پرداخته و بررسى کامل تر را به علاقمندانش واگذار می کنیم.

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    1. رحمانى همدانی، فاطمه الزهراء بهجه قلب مصطفی (ص).

    2. ابو الحسن على بن احمد الواحدى النیشابوری، اسباب النزول/307؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فى التفسیر بالمأثور، 6/204.

    3. ابن منظور، لسان العرب/36.

    4. طبرسی، مجمع البیان فى علوم القرآن، 5/549.

    5. علامه طباطبایی، المیزان، 7/370.

    6. امام فخر رازی، التفسیر الکبیر، 32/122.

    7. سید جواد ورعی، کوثر، محبوبه است/63؛ ماهنامه پیام زن، سال ششم شماره68، آبان 1376ش.

    8. منیره گرجی، نگرش قرآن به حضور زن در تاریخ انبیا/172.

    9. شیخ عزیز اللّه عطاردی، مسند فاطمه زهرا/281.

    10. زمخشری، کشّاف، 4/230؛ اسباب النزول/251.

    11. علامه سید عبد الحسین شرف الدین، کلمه الغراء فى تفضیل الزهراء/73.

    13. کوثر، محبوبه است/65.

    14. على بن عیسى أربلی، کشف الغمه، 2/129.

    15. علاّمه امینی، الغدیر، 3/107؛ به بعد.

    16. آلوسی، روح المعانی، 29/157.

    17. علامه بحرانی، البرهان فى تفسیر القرآن، 4/265.

  • منبع:سایت رسول نور
همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 202 تاريخ : سه شنبه 20 بهمن 1394 ساعت: 12:01

دام های شیطان (قسمت دوم)

روزی حضرت محمد صلی الله علیه و آله شیطان را حاضر در مسجد الحرام دیدند. پیش او رفتند و به او گفتند ای ملعون چرا ناراحتی؟ شیطان گفت : از دست تو و امت تو ناراحتم! حضرت فرمودند: چرا از من؟ شیطان گفت : چون این همه تلاش می کنم که مردم را گمراه کنم ولی تو در قیانت از آنها شفاعت می کنی و تمام زحمات مرا به هدر می دهی به همین خاطر با تو دشمنم. حضرت فرمودند: از امتم چرا ناراحتی؟ شیطان گفت :امت تو خصوصیاتی دارند که امت های دیگر ندارند.......

ادامه مطلب قبلی...

... بعد شیطان می گوید: ای خدا به عزت و جلالت قسم که همه انسانها را گمراه می کنم مگر عده معدودی که بنده خاص تو هستند. سپس گفت حالا که مرا بیرون می کنی جایی برای زندگی کردنم معین کن. خداوند فرمودند: تو را در حمام ها و هر کجا که محل رفت و آمد مردم است قرار دادم.
شیطان گفت: غذای من چه باشد؟ خداوند فرمودند: سر هر سفره ای که نام من (بسم الله الرحمن الرحیم) برده نشود بنشین با آنها که همچون حیوان گرسنه هستند غذا بخور. حضرت امام محمد باقر علیه السلام در این باره می فرمایند: اگر اول غذایادتان رفت بسم الله بگویید آخر غذا بگویید تا شیطان هر چه خورده است برگرداند.

بعد شیطان گفت : من احتیاج به آب دارم. خداوند فرمودند: آب تو شراب و هر چیز مست کننده باشد.

بعد گفت: برای من کتابی قرار بده. خداوند فرمودند : کتاب تو وشم (خالکوبی ها و کتاب سحر و جادو) . اولین کسی که سحر و جادو را به انسان آموخت شیطان بود.

بعد شیطان گفت : برای من حدیثی قراربده. خداوند فرمودند: حدیث تو دروغ است .

بعد گفت: برای من دام و وسیله شکار قرار بده. خداوند فرمودند: زنان را وسیله صید و به دام انداختن مردم قرار دادم.

روزی حضرت محمد صلی الله علیه و آله شیطان را حاضر در مسجد الحرام دیدند. پیش او رفتند و به او گفتند ای ملعون چرا ناراحتی؟ شیطان گفت : از دست تو و امت تو ناراحتم! حضرت فرمودند: چرا از من؟ شیطان گفت : چون این همه تلاش می کنم که مردم را گمراه کنم ولی تو در قیانت از آنها شفاعت می کنی و تمام زحمات مرا به هدر می دهی به همین خاطر با تو دشمنم. حضرت فرمودند: از امتم چرا ناراحتی؟ شیطان گفت :امت تو خصوصیاتی دارند که امت های دیگر ندارند.

آتش شیطان

اول اینکه: وقتی به هم می رسند سلام می کنند که سلام اسم خداست و من از این اسم می ترسم.
دوم اینکه: وقتی همدیگر را می بینند به یکدیگر دست می دهند و تا دستهایشان از هم در نیامده گناهشان بخشیده می شود.
سوم اینکه: وقتی می خواهند غذا بخورند بسم الله می گویند و من دیگر نمی توانم غذا بخورم و گرسنه می مانم.
چهارم اینکه: بعد از خوردن غذا الحمدالله می گویند.
پنجم اینکه: وقتی اسم تو می آید بلند صلوات ختم می کنند و آنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار می کنم.
ششم اینکه: وقتی می خواهند کاری بکنند انشاء الله می گویند و من دیگر نمی توانم در آن کار دخالت کنم.
هفتم اینکه:وقتی که صدقه می دهند هم گناهانشان آمرزیده می شود و هم هفتاد بلا را از خود دور می کنند، به همین دلیل رسول خدا فرمودند: وقتی انسان دستش را در جیبش می کند تا صدقه دهد هفتاد شیطان دست او را می گیرند تا او را منصرف کنند.
هشتم اینکه:آنان که قرآن می خوانند و در خانه ای که قرآن خوانده می شود دیگر جایی برای من نمی ماند چون در آن خانه ملائکه رفت و آمد دارند.
نهم اینکه: مرا زیاد لعنت می کنند و با هر لعنت یک زخم بر بدنم می افتد و تا زمانی که آن شخص را به گمراهی نکشانم آنها خوب نمی شوند.
دهم اینکه: هنگامیکه گناه می کنند سریع توبه می کنند و زحمات مرا به هدر می دهند.
یازدهم اینکه هنگامی که عطسه می کنند الحمدالله می گویند. حضزت فرمودند: عطسه از طرف خداوند و خمیازه از طرف شیطان است و وقتی عطسه می کنید باید الحمدالله بگویید...

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 181 تاريخ : دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت: 19:15

فضایل تسبیحات حضرت فاطمه زهرا (س)

امام باقر (ع) می فرمایند: هر کس تسبیح حضرت زهرا (س) را به جا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار می گیرد و آن تسبیح در گفتن صد عدد است و در میزان اعمال هزار ثواب دارد، شیطان را دور و خدای رحمان را خشنود می فرماید.

امام صادق (ع) می فرماید: کسی که بعد از نماز واجب با تسبیح حضرت زهرا (س) صد بار به تسبیح خدای متعال بپردازد، و به دنبال آن کلمه << لااله الا الله >> را بگوید، خدا او را می آمرزد.....

افضل تعقیبات نماز، تسبیح حضرت زهرا (س) است، و شایسته است که بعد از نمازهای واجب و موارد دیگری چون وقت خواب و ابتدای زیارت بزرگان و پیشوایان دین بر آن مداومت شود.

امام باقر (ع) می فرمایند: خداوند از حیث حمد و ستایش عبادت نشد که برتر و افضل از تسبیح فاطمه (س) باشد، و اگر چیزی با فضیلت تر از آن بود هر آینه رسول خدا (ص) آن چیز را به حضرت فاطمه (س) می بخشید.

امام صادق (ع) می فرمایند: هر کس بعد از نماز واجب تسبیح فاطمه زهرا (س) را به جا آورد قبل از این که پای راست را از بالای پای چپ بردارد، جمیع گناهان او آمرزیده می شود، و دراین تسبیح از << الله اکبر >> آغاز کند.

و نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: تسبیح فاطمه زهرا (س) در هر روز بعد از هر نمازی در نزد من دوست داشتنی تر است از هزار رکعت نماز ( مستحبی ) که در هر روز خوانده شود.

همچنین در فضیلت تسبیح حضرت زهرا (س) قبل از خواب می فرمایند: هر کس شب را با تسبیح فاطمه (س) سپری کند، از مردان و زنانی می باشد که خدا را زیاد یاد می کند.

امام باقر (ع) می فرمایند: هر کس تسبیح حضرت زهرا (س) را به جا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار می گیرد و آن تسبیح در گفتن صد عدد است و در میزان اعمال هزار ثواب دارد، شیطان را دور و خدای رحمان را خشنود می فرماید.

امام صادق (ع) می فرماید: کسی که بعد از نماز واجب با تسبیح حضرت زهرا (س) صد بار به تسبیح خدای متعال بپردازد، و به دنبال آن کلمه << لااله الا الله >> را بگوید، خدا او را می آمرزد.

دستور تسبیح حضرت زهرا :

امام صادق علیه السلام فرمود مجموعه این تسبیح شریف ۱۰۰ عدد می باشد که تشکیل شده از:

۳۴مـرتـبهالله اکـبـر
۳۳مـرتـبه الـحـمـدلله
۳۳مرتبه سبحان الله

تسبیح تربت :

فاطمه علیهاسلام تسبیحی با نخ پشمی درست کرده بود و با آن ذکرها را شماره می کرد. وقتی که حمزه علیه السلام شهید شد، حضرت زهرا از خاک آن شهید تسبیحی ساخت. و این بود تا امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. از آن پس از تربت پاک حسین علیه السلام تسبیح ساخته می شد و امام صادق علیه السلام می فرمود:<< ثواب ذکر با تسبیح تربت امام حسین ۷۰ برابر است.>>

آدابی که سزاواراست هنگام بجا آوردن تسبیح حضرت زهراء(سلامالله علیها) رعایت شود

۱٫ گفتن این تسبیح شریف حتی الإمکان با تربت مقدس حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) باشد.
۲٫اگر در تعقیبات نماز است، قبل از آنکه از جای خود برخیزد یا روی را از قبله برگرداند یا با کسی صحبت کند
یا تکلم به کلامی(غیر از ذکر خداوند و صلوات بر محمد و آل محمدrsquo;صلی الله علیه و آله وسلمrsquo; ) نماید،
مشغول تسبیح شریف گردد.
۳٫ بعد از گفتن سلام نماز، سه مرتبه دستها را بالا بیاورد و هر مرتبه << الله اکبر >> بگوید و پس از آن مشغول
تسبیح حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) گردد، و هیچ تعقیب دیگری را بر تسبیح شریف آن حضرت، مقدم ننماید.

منابع:

کافی، ج ۳، ص ۳۴۳ .

و سایت های مذهبی دیگر

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 192 تاريخ : دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت: 19:15

افسردگی در زنان

عوامل متعددی چون ارث ، محیط ، شخصیت فرد و اجتماع در بروز افسردگی دخالت دارند .
الف) ارث
امکان بروز افسردگی در فردی که سابقه ابتلایبه اینبیماری را در خانواده خود داشته ، زیاد است ( به ویژه نوع دو قطبی )با توجه به اینکه افرادی که سابقه ژنتیکی ندارند نیز ممکن است به این بیماری دچار شوند .
ب) محیط
عوامل ایجاد کننده ی فشار روانی در زندگی همه یما وجود دارد که از جمله ی آنهامی توان بهاز دست دادن عضوی از خانواده و دارایی ، اشکال در برقرار کردن ارتباطبا اطرافیان ، مشکلات مالی و تغییر چشمگیر در شیوه و سبک زندگیاشاره کرد که این هااز جمله عوامل مهم تلقی می شوند. به علاوه ، اعتیاد در۳/۱ مواردمنجر بهبیماری افسردگی خواهد شد .
ج) عامل های روانی - اجتماعی
یک انسان منفی باف ، از اعتماد به نفس پائینی برخوردار است و نمی تواند وقایع زندگی خود را در دست بگیرد . دیدگاه و نگرش منفی سبب می شود که اثر عوامل استرس زا بیشتر شده و تندرستی فرد به خطر بیفتد . پژوهشگران معتقدند که منفی بافی در کودکی شکل گرفتهو پرورش دختران به شیوه های سنتی سبب بروز این گونه تفکر و دیدگاه خواهد شد .......

زندگی پر از فراز و نشیب های روحی است و زمانی که چرخ زندگی در سرازیریبیفتد ، نشیب های روحی تداوم یافته ، عملکرد طبیعی فرد مختل میشود و امکان بروز یک بیماری جدی و رایج به نام"افسردگی" افزایش خواهد یافت...
زندگی پر از فراز و نشیب های روحی است و زمانی که چرخ زندگی در سرازیریبیفتد ، نشیب های روحی تداوم یافته ، عملکرد طبیعی فرد مختل میشود و امکان بروز یک بیماری جدی و رایج به نام"افسردگی" افزایش خواهد یافت . افسردگی، روح ، جسم ، ذهن و رفتار فرد را درگیر می کند. امکان بروز این بیماری هم درزنان وهم در مردانوجود دارد، اما بنا به دلایلی زنان دو برابر مردان به این بیماریمبتلامی شوند.
در کشور آمریکا در حدود ۱۹ میلیون نفر ( ۱۰/۱ بزرگسالان ) مبتلا به افسردگی هستند . پژوهشگران نشان داده اند که شرایط بیولوژیکیو شیوهیزندگی، از عوامل روانی - اجتماعی علت ابتلای بیشتر زنان به این بیماریست . از این رو اشاره به دو نکته حائز اهمیت است:
۱) هر فردی به دلیل خاص خود ، به این بیماری مبتلا می شود و حتی دو نفر از مبتلایان به دلایل مشابه ، دچار افسردگی نشده اند .
۲) علائم افسردگی در بیشتر مواقع بروز می کند ، ولی زمانی که شخص،عزیزی را از دست می دهد، احساس اندوه، ناامیدی و کاهش توانایی های روزمره،علائمی عادی به نظر می رسند.
همانطور که ذکر شد ، زندگی مملو از فشارهای روانی ، کار زیادوخسته کننده ، بیکاری دراز مدت ، در گیری ها و مشکلات خانوادگی و مالی ، تحریک پذیری فرد را افزایش خواهد داد . از آنجا که میزان تحمل فرد محدود است ، تا نقطه ای خاص می تواند تحریک شده و تجربه های مطلوب را پشت سر بگذارد. اما زمانی که تحریک احساسات ادامه پیدا کند ، ممکن است فرد نتواند مانند روزها یا ماه های قبل زندگی کند و به کار و فعالیتادامه دهد ؛ لذا حالتی گذرا پدید خواهد آمد که گاه به یک بیماری جدید تبدیل خواهد شد .

انواع افسردگی و علائم آن

افسردگی دو نوع است ، یک قطبی و دو قطبی . در نوع دوم ( دو قطبی ) علاوه بر احساسغم واندوه ، با علائمی چون پرحرفی ، فعالیت زیاد و تحریک پذیری نیز رو به رو خواهیم بود . زنان کمتر از مردان به نوع دوم ( دو قطبی) افسردگی مبتلا می شوند . علائم افسردگی عبارتند از:
۱) اندوه ، اضطراب ، احساس پوچی و بی ارزشی.
۲) کاهش سطح هیجانات.
۳) تحریک پذیری ، گریهیزیاد ، بی قراری.
۴) احساس گناه ، ناامیدی ، منفی گرایی.
۵) پُرخوابی ، کم خوابی و بیدار شدن زود هنگام.
۶) اشتهای زیاد ، کاهش وزن ، پُرخوری ، کاهش اشتها.
۷) کاهشتوان و انرژی فرد ، کم شدن احساسات.
۸) تفکردر باره ی مرگ و حتی خودکشی.
۹) دشواری در به یاد آوردن ، تمرکز پیدا کردن و تصمیم گرفتن.
۱۰) علائم فیزیکی ماندگار که به درمان پاسخ نمی دهند ، مانند سردرد ، دردهای مزمن و اختلالات گوارشی.

بررسی علت های افسردگی

عوامل متعددی چون ارث ، محیط ، شخصیت فرد و اجتماع در بروز افسردگی دخالت دارند .
الف) ارث
امکان بروز افسردگی در فردی که سابقه ابتلایبه اینبیماری را در خانواده خود داشته ، زیاد است ( به ویژه نوع دو قطبی )با توجه به اینکه افرادی که سابقه ژنتیکی ندارند نیز ممکن است به این بیماری دچار شوند .
ب) محیط
عوامل ایجاد کننده ی فشار روانی در زندگی همه یما وجود دارد که از جمله ی آنهامی توان بهاز دست دادن عضوی از خانواده و دارایی ، اشکال در برقرار کردن ارتباطبا اطرافیان ، مشکلات مالی و تغییر چشمگیر در شیوه و سبک زندگیاشاره کرد که این هااز جمله عوامل مهم تلقی می شوند. به علاوه ، اعتیاد در۳/۱ مواردمنجر بهبیماری افسردگی خواهد شد .
ج) عامل های روانی - اجتماعی
یک انسان منفی باف ، از اعتماد به نفس پائینی برخوردار است و نمی تواند وقایع زندگی خود را در دست بگیرد . دیدگاه و نگرش منفی سبب می شود که اثر عوامل استرس زا بیشتر شده و تندرستی فرد به خطر بیفتد . پژوهشگران معتقدند که منفی بافی در کودکی شکل گرفتهو پرورش دختران به شیوه های سنتی سبب بروز این گونه تفکر و دیدگاه خواهد شد .

آنچه زنان درباره افسردگی باید بدانند:

تنوع عوامل موجود در زندگی یک زن نفش مهمی در بروز افسردگی ایفا می کند . عوامل خاصی مانند تولید مثل ، هورمون های ژنتیک و شخصیت ، عوامل بیولوژیکی و رنج هایی که زنان در زندگی خود متحمل می شوند قابل توجه اند . البته زنان بسیاری هستند که با این عوامل روبه رو شده اما هیچکدام از عوامل بیماری افسردگیدر آنها مشاهده نمی شود.

بلوغ و افسردگی

پیش از بلوغ ، دختران و پسرانکمتر دچار افسردگی می شوندواین نسبتدر سنین ۱۱ تا ۱۳ سالگی تغییر می کند . در سن ۱۵ سالگی دختران دو برابر پسران به این بیماری مبتلا می شوند؛ البته در دوره بلوغ، نقش ها و انتظارهای فرد به طور چشمگیریتغییر پیدا می کند و فشار روانی ناشی از بلوغ ، شکل گیری هویت فرد ، تشکیل اندام های جنسی ، جدا شدن از خانواده واستقلال در تصمیم گیری ،پسران و دختران را درگیر می سازد . تغییرات هورمونی ، ذهنی و جسمی نیز فشار روانی خاص خود را ایجاد خواهد کردو به علت ظرافت های خاص دختران بیش از پسران علائم افسردگی ، اضطراب و اختلال های گوارشی را نشان می دهند.

دوره میانسالی و نقش روابط اجتماعی و محیط های شغلی

پژوهشگران معتقدند که علت بروز افسردگی در زنان ، آسیب پذیرتر بودن آنان نیست بلکه بیشتربستگی به فشاری دارد که با آن روبه رو می شوند . مسئولیت بیش از حد در محیط کار یا در منزل ، جدا شدن از همسر و به تنهایی مسئولیت پرورش فرزند یا فرزندان را به عهده گرفتن ، مراقبت از والدین یا فرزندان از جمله فشارهایی هستند که زنان را متأثر می سازد . کیفیت زندگی مشترک نیز تأثیر قابل توجهی بر ابتلا بهاینبیماری دارد . اگر زن وشوهر روابط دوستانه ، محکم و همراه با اعتماد دو جانبه نداشته باشند ، از زندگی مشترک خود احساس رضایت نمی کنند و در نتیجه میزان خطر ابتلا به افسردگی افزایش خواهد یافت.

دوره های تولید مثل

دوره های تولید مثل زنان مانند تخمک گذاری ، دوره قاعد گی ، دوره بعد از وضع حمل ، یائسگی و حتی عقیم شدن ، نوسان هایی را در روحیه و خُلق زنان ایجاد می کند و ممکن است در دوره های کوتاه مدت به بروز افسردگی منجر شود . بنا به نظر محققین ، هورمون ها بر مغز اثر گذاشته ، روحیه و احساسات فرد را تغییـر می دهد و رابط های شیمیایی مغز تحت تأثیر هورمون ها قرار می گیرند . بیشتر زنان در دوره قاعد گی با تغییرهای جسمی و رفتاری زیادی مواجه می شوند که گاه به صورت احساس افسردگی و تحریک پذیری بروز می کنند . این تغییرها پس از تخمک گذاری ایجاد شده و تا زمان شروع قاعد گی شدیدتر می شوند . تغییر روحیه ، پس از وضع حمل نیز به صورت گذرا بروز می کند . علاوه بر این ، دوره نگهداری از فرزند به دلیل دشواری ها و استرس های خاص خود می تواند خطر ابتلا به بیماری راافزایش دهد ، به ویژه در افرادی که سابقه ابتلا به دوره های کوتاه مدت افسردگی را ذکر می کنند .

نقش عوامل نژادی ، اجتماعی و فرهنگی

نژادهای مختلف از نظر ابتلا به افسردگی متفاوت اند . از نظر اجتماعی و فرهنگی ، زنانی که در دوره ی کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند ، بیش از سایرین به افسردگیمبتلا می شوند چنانچه این آزارها باعث تخریب اعتماد به نفس شدهو احساس پوچی در فرد ایجاد می کند . به علاوه احساس گناه ، سرزنش خویشتن و انزوای اجتماعی را نیز به دنبال دارد . پرورش یافتن در یک خانواده بی کفایت نیز از جمله عوامل مهم ابتلا به افسردگی در سالهای بعدی عمر به حساب می آید .
فقر و پائین بودن سطح زندگی نیز دستاوردهایی جز فشارهای روانی ، انزواطلبی ، عدم دستیابی به منابع جدید را به همراه نخواهد داشت . در بین افراد کم درآمد ناامیدی ، ناراحتی و نارضایتیبه ویژه کسانی که مورد حمایت اجتماعی قرار نگرفته اند ، رواج دارد .

سالخوردگی و افسردگی

در دوره ی سالخوردگی ، زمانی که فرزندان یکی پس از دیگری خانه و خانواده را ترک می کنند، زن با یک خانه ی تهی مواجه خواهد شد . برخی از زنان که مستعد ابتلا بهبیماریافسردگی هستند، با از دست دادن هویت و هدف زندگی روبه رو می شوند . البته بسیاری از سالمندان از زندگی خود رضایت دارند و آنچه اهمیت دارد این است که نباید افسردگی را با واکنش های طبیعی ناشی از مشکلات اقتصادی ، جسمی و اجتماعی اشتباه کرد .

علائم افسردگی

۱) شکایات مختلف جسمی و دردهای پراکنده
۲) احساس خستگی دائم
۳) سوء هاضمه و یبوست
۴) اختلالات قاعدگی و جنسی
۵) عدم احساس شادی و نشاط
۶) لذت نبردن از زندگی
۷) زودرنجی
۸) از دست دادن توانایی انجام کارهای روزمره
۹) کم خوابی و کم اشتهایی و گاهی برعکس
۱۰) از دست دادن قدرت تصمیم گیری
۱۱) احساس بی ارزشی و بی کفایتی
۱۲) اشتغالات ذهنی دائمی درباره مرگ
۱۳) اقدام به خودکشی

علل پیدایش افسردگی

▪ عوامل زیستی
▪ روانی اجتماعی
▪ زمینه ژنتیکی
▪ از دست دادن افراد مهم زندگی در دوران کودکی
▪ کم کاریغدهتیروئید
▪ طلاق
▪ مرگ همسر ، فرزندان یا نزدیکان

درمان افسردگی

با وجود همه دانستنی ها درباره افسردگی ، باید دانست که این بیماری قابل درمان است و حتی شدیدترین نوع آن نیز به درمان پاسخ خواهد داد . در واقع ، بخشی از ناامیدی ناشی ازافسردگی سبب می شود که فرد درمان پذیر بودن بیماری را باور نکند . لازم است که اطلاعات کافی درباره تأثیر مثبت راه های درمانی جدید در اختیار مبتلایان گذاشته شود تا درمان را زودتر شروع کنند .
اگر چه راه های درمانی متعدد هرگز نمی توانند در حد قابل توجهی ، توان فرد را برای مقابله با دشواری ها و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و ناملایمات افزایش دهند و به او کمک کنند که از زندگی خود لذت ببرند .
نخستینگام، آزمایش های تشخیصی وگام بعدی ارزیابی روانشناسی است . درمان دارویی رایج ترین شیوه درمانی است . درمان گیاهی ، روان درمانی نیز از جمله راه های درمانی هستند .

روشهای درمانی

درمان های رایج در افسردگی به دو گروه عمده تقسیم می شوند:
۱) درمان های غیر داروییمانند: روان درمانی و رفتار درمانی
۲) درمان های داروئی و جسمی از قبیل داروهای ضد افسردگی و الکتروشوک که بیمار در شرایط حاد ، باید حتماً در بیمارستان بستری شود .
در موارد خفیف یا واکنشی ، نیازی به تجویز دارو نیست و روان درمانی ، افزایش ارتباطات اجتماعی و حمایت اجتماعی کافی است . بیمار افسرده را باید تشویق کرد تا در زندگی نقطه امید و اتکا پیدا کند . مانند: اعتقادات مذهبی ، تشکیل خانواده و غیره؛ خانواده نیز باید از زدن برچسب تنبلی و سرکشی به بیمار جداً خودداری کنند .
خوشبختانه امروزه درمانهای داروئی بسیار مؤثر و کم عارضه ای برای درمان افسردگی وجود دارد ، البته تشخیص بیماری ، انتخاب نوع دارو و مدت درمان بر عهده پزشک معالج می باشد .
در طول مدت درمان ، بیمار و خانواده او باید همکاری کامل در مصرف دارو داشته و از قطع زود هنگام دارو خودداری نمایند .
باید دانست که داروهای ضد افسردگی ، اعتیادآور نیستند و عوارض چندانی نیز ندارند . مصرف به موقع دارو به مقدار لازم و مدت کافی ، می تواند بسیاری از بیماران را نجات دهد .
لازم به یادآوری است که داروهای ضد افسردگی باید به مدت طولانی ( چند ماهه ) و تحت نظر پزشک مصرف شوند تا اثرات مطلوب خود را نشان دهد .

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 205 تاريخ : دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت: 19:15

شادی از دیدگاه قرآن و روایات اسلامی

دین اسلام كه به همه ی ابعاد حیاتی انسان توجه کرده و متناسب با نیازهای واقعی وی برنامه هایی ارائه كرده است . درمورد شادی و نشاط و عوامل نشاط انگیز را كه لازمه ی یك زندگی موفق است مواردی رابه انسان معرفی و توصیه می كند .[13]
امام علی(ع) می فرماید : شادی باعث انبساط روح و ایجاد وجد و نشاط می شود .[14]
حدیث زیبایی كه از رسول اكرم (ص) نقل است كه فرمود : در بهشت جایی است كه به آن خانه ی شادی گفته می شود ، هیچ كس به آن خانه وارد نمی شود مگر آن كه موجب شادی كودكان شده باشد .[15]

معنی لغوی شادی و تفریح :
شادی حالت مثبتی است كه در انسان به وجود می آید و در مقابل غم و اندوه قرار دارد و معمولاً منجر به رفتاری می شود كه بر آن حالت شادی كنان گفته می شود ، یعنی فرد در حال شادی كردن است .[1]
تفریح به معنای شاد كردن ، فرح و خوشی ، تفرج و تماشا و گشت و گذار آمده است . [2]
الفاظ شادی در قرآن :
شادی و نشاط در قرآن كریم اغلب با الفاظی هم چون فرح ، فرحوا ، تفریح ، تفرحوا ، تفرحون ، یفرح ، فرحون و فرحین آمده است ؛
معنی لغوی فرح :
فرح مخالف حزن و اندوه است .[3] و عبارت است از لذّت قلب و روح از رسیدن به آنچه میل دارد .[4] و در بیانی گفته شده ؛ فرح شرح صدر است به سبب لذت زودگذر كه اكثراً درباره ی لذات حسی و دنیوی صدق می كند .[5]
فرح در قرآن در چند معنا به كار رفته است ؟
1- سركشی و بدمستی كه درباره ی آن خداوند می فرماید : << إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ >>[6]
2- خوشنودی و رضا كه خداوند می فرماید : << مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَكَانُوا شِیَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ >> [7]
3- شادمانی و خوش حالی كه در این باره خداوند می فرماید: << فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ >> [8]
در همه ی موارد << فرحین >> به معنای آنان كه شاد و مسرورند ، آمده است . اما در جایی از قرآن مهر و محبت الهی نسبت به تعریف << فرحین >> نفی شده است و اشاره شده كه << فرحین >> از محبت خداوند دور شده اند ،[9] كه این سوره درباره ی قارون است . در این جا كلمه ی << فرح >> به معنای << بطر >> یعنی چیزی که لازمه ی فرح و خوش حالی و فرح مفرط و بیش از حد كه آخرت را از یاد می برد ترجمه شده است .[10] چنین فرحی چون مانع از محبت خداوند است ، نهی شده و در این جا << فرحین >> به معنای <<اشرین>> و <<بطرین>> ؛ است یعنی كسانی كه شكر خداوند را به خاطر آنچه بر آن ها عطا فرموده ، به جای نمی آورند و به متاع دنیوی و لذات نفسانی ، آن قدر در رسیدن به این لذّات غوطه ور شده كه از توجه به اعمال صالح و تلاش برای انجام آن بازمانده است .[11و12]
سرگرمی های لذت بخش و هدف دار در كلام امام رضا (ع) این گونه وصف شده است : از لذائذ دنیوی نصیبی برای كامیابی خویش قرار دهید و خواهش های دل را از راه های مشروع برآورید، مراقبت كنید كه در این كار به مردانگی و شرافت شما آسیب نرسد و دچار اسراف و تند روی نشوید ، تفریح و سر گرمی های لذت بخش ، شما را در اداره ی زندگی یاری می كند و با كمك آن بهتر در امور دنیوی خویش موفق خواهید شد
اهمیت شادی و تفریح در آموزه های دینی ؛
دین اسلام كه به همه ی ابعاد حیاتی انسان توجه کرده و متناسب با نیازهای واقعی وی برنامه هایی ارائه كرده است . درمورد شادی و نشاط و عوامل نشاط انگیز را كه لازمه ی یك زندگی موفق است مواردی رابه انسان معرفی و توصیه می كند .[13]
امام علی(ع) می فرماید : شادی باعث انبساط روح و ایجاد وجد و نشاط می شود .[14]
حدیث زیبایی كه از رسول اكرم (ص) نقل است كه فرمود : در بهشت جایی است كه به آن خانه ی شادی گفته می شود ، هیچ كس به آن خانه وارد نمی شود مگر آن كه موجب شادی كودكان شده باشد .[15]
سرگرمی های لذت بخش و هدف دار در كلام امام رضا (ع) این گونه وصف شده است : از لذائذ دنیوی نصیبی برای كامیابی خویش قرار دهید و خواهش های دل را از راه های مشروع برآورید، مراقبت كنید كه در این كار به مردانگی و شرافت شما آسیب نرسد و دچار اسراف و تند روی نشوید ، تفریح و سر گرمی های لذت بخش ، شما را در اداره ی زندگی یاری می كند و با كمك آن بهتر در امور دنیوی خویش موفق خواهید شد .[16]
در تقسیم بندی اوقات و نظم روزانه ای كه پیشوایان معصوم (ع) توصیه كرده اند ، مسرّت و شادی جایگاه ویژه ای دارد ، چنانكه امام رضا (ع) می فرماید : كوشش كنید اوقات روز شما چهار قسمت باشد؛ ساعتی برای عبادت و خلوت با خدا ، ساعتی برای تأمین معاش ، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد وكسانی كه شما را به عیب هایتان واقف می سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و ساعتی را هم به تفریحات و لذائذ خود اختصاص دهید و از مسرّت و شادی ساعات تفریح ، نیروی انجام وظائف را تأمین كنید .[17]

عوامل شادی آفرین :
اسلام دین شادی وحلاوت و نشاط است ، اما شادی آمیخته با فساد را تجویز نمی كند و برای مسلمانان سبك سری ، هرزگی و توهین را به بهانه شادی روا نمی دارد . خداوند می فرماید : در رأس همه ی عوامل شادی و نشاط ایمان به خدا و تقوای الهی است و در سایه دین است كه شادی واقعی به دست خواهد آمد .
یكی از راه های بدست آوردن شادی و نشاط پایدار ومعنوی ، استفاده از رهنمودهای دین در كم كردن وابستگی ها به دنیا و آرزوهای دور و دراز در رسیدن به مظاهر دنیا و به طور كلی زهد و قانع بودن است . زیرا هر چه وابستگی انسان به مظاهر دنیا و مال و منال و لذّت های گذرا بیشتر باشد ، غم و افسردگی بیشتری را به دنبال خواهد داشت .[18]
پیامبر اكرم (ص) در این باره می فرماید : علاقه شدید به مظاهر دنیا غم و اندوه را زیاد می كند .[19]
یكی دیگر از عوامل شادی آفرین در زندگی انسان تفریح و است . روح انسان به تفریح و نیاز دارد. به طوری كه تفریحات سالم از بهترین شادی ها و لذت های سالم و نشاط آور انسان است .
طبق کلام خدا ومعصومین هرچه در زندگی گناه نباشد ،زندگی شیرین تر و شادی در آن بیشتر جریان دارد قرآن می فرماید :كسانی كه تقوا داشته باشند ، زندگی شان شیرین می شود . << وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى >> [22]rlm; آیه ی قرآن است ،می فرماید : شاد کردن و گریاندن دست خدا است .
خداوند در قرآن كریم به سیاحت و سفر امر فرموده است تا انسان هم از سرنوشت و سرگذشت گذشتگان آگاهی یابد و عبرت گیرد و هم از زیبایی طبیعت بهره ببرد و شادمان شود.
ورزش و بازی نیز از جمله عوامل شادی محسوب می شود . ورزش از كارهای نشاط آوری است كه رهبران دینی به آن عنایت داشته و به بعضی از ورزش ها به خاطر اینكه در ورزیدگی وفنون رزمی و دفاعی تأثیر دارند ، بیشتر توجه شده است. چنانكه پیامبر اكرم (ص) می فرماید : حق فرزند بر عهده پدرش این است كه به او نوشتن و شنا كردن و تیر اندازی را آموزش بدهد و جز از راه حلال روزی او را تامین نكند.[20]
رسول خدا می فرماید : هر كه مومنی را شاد كند ، مرا شاد كرده و هر كه مرا شاد نماید ، همانا خداوند را شاد نموده است.[21]
نتیجه
طبق کلام خدا ومعصومین هرچه در زندگی گناه نباشد ،زندگی شیرین تر و شادی در آن بیشتر جریان دارد قرآن می فرماید :كسانی كه تقوا داشته باشند ، زندگی شان شیرین می شود . << وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى >> [22]rlm; آیه ی قرآن است ،می فرماید : شاد کردن و گریاندن دست خدا است .خیلی از اوقات اتفاق افتاده که در ظاهر به خاطر کاری ناراحتی پیش آمده اما چون آن مورد ، صبغه ی دینی داشته بلافاصله از راه دیگری خوشحال شده ایم و بالعکس ، از موردی به خوشحالی کذایی رسیده ایم که به چشم به هم زدنی آن شادی از ما سلب شده است .پس می توان به این نکته ی اساسی و مهم رسید که از راه گناه لذت واقعی نخواهیم برد !!
پی نوشت ها :
1- لغت نامه ی دهخدا ، ذیل واژه ی شادی
2- همان منبع ، ذیل واژه ی تفریح
3- معجم مقایس اللغة ، ذیل ماده فرح
4- مصباح المنیر ، ج 2، ص 638
5- مفردات الفاظ قرآن ، ص 628
6- قصص ، 76
7- روم ، 32
8- آل عمران ، 170
9- الحسب والیغفن فی القرآن الكریم ، ص 246
10- معجم مقایس اللغة
12و11- المیزان ، ج 16، ص 110 و الدرالمنثور ، ج 6 ، ص 438
13- التحریر والتنویر ، ج 20، ص 178
14-همان ،ج 20،ص180
15- تربیت ، ص 54
16- بحارالانوار ، ج75 ،ص321
17- همان
18- نهج البلاغه ، ص995
19- بحارالانوار ، ج 73 ، ص91
20- بحارالانوار ،ج75،ص 322
21- همان
22- نجم /43

منبع:پایگاه استاد انصاریان

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 169 تاريخ : دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت: 19:15

حضرت زینب

مهمترین القاب حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> عقیلة بنی هاشم، عقیلة الطّالبین، عقیلة العرب، امّ المصائب و ... می باشد. (عقیله زن کریمه ای را گویند که در بین فامیل بسیار عزیز و در خاندان خود ارجمند باشد.)(1)

قدر و منزلت ایشان: در تاریخ آمده امام حسین <<علیه السّلام>> نسبت به خواهرش حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> بسیار احترام می گذاشت و هرگاه حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> به دیدن برادر می رفت، امام حسین <<علیه السّلام>> پیش پای او قیام می کرد و می ایستاد و او را در جای خود می نشاند و این عمل نشانة قدر و منزلت حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> نزد برادر است.(2)...

تولّد حضرت زینب <<علیهاالسّلام>>: ایشان در پنجم جمادی الاوّل سال ششم هجرت سال صلح حدیبیّه متولّد شدند. هنگامی که حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> تولّد یافت، مادرش زهرا <<علیهاالسّلام>> او را نزد پدرش امیرالمؤمنین <<علیه السّلام>> آورده و عرض کرد: نام این مولود را بگذار. حضرت علی <<علیه السّلام>> فرمودند: من بر پیغمبر <<صلّی الله علیه وآله>> سبقت نمی گیرم ..... حضرت زهرا <<علیهاالسّلام>> طفل تازه به دنیا آمده را نزد پدر بردند که نام او را بگذارد. جبرئیل نازل شده، سلام به رسول خدا <<صلّی الله علیه وآله>> رساند و گفت: نام این مولود را <<زینب>> بگذار و این نامی است که خدای تبارک و تعالی اختیار فرموده. آن گاه پیغمبر <<صلّی الله علیه وآله>> را از مصائبی که بر حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> وارد می شود آگاه نمود. رسول خدا <<صلّی الله علیه وآله>> گریان شده و فرمودند: <<هر کس بر زینب <<علیهاالسّلام>> گریه کند اجر و ثوابش مانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین گریه نموده باشد.>>

القاب ایشان: مهمترین القاب حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> عقیلة بنی هاشم، عقیلة الطّالبین، عقیلة العرب، امّ المصائب و ... می باشد. (عقیله زن کریمه ای را گویند که در بین فامیل بسیار عزیز و در خاندان خود ارجمند باشد.)(1)

قدر و منزلت ایشان: در تاریخ آمده امام حسین <<علیه السّلام>> نسبت به خواهرش حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> بسیار احترام می گذاشت و هرگاه حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> به دیدن برادر می رفت، امام حسین <<علیه السّلام>> پیش پای او قیام می کرد و می ایستاد و او را در جای خود می نشاند و این عمل نشانة قدر و منزلت حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> نزد برادر است.(2)

عفّت ایشان: یکی از علمای بزرگ اسلام از شخصی به نام یحیی نقل می کند که گفت: <<در همسایگی منزل امیرالمؤمنین <<علیه السّلام>> بودم و منزل من کنار منزلی بود که حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> در آنجا می نشست و حتّی یک دفعه کسی او را ندید و صدای او را هم نشنید و هرگاه می خواست به زیارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب می رفت ...(3)

مقام ایشان: در تاریخ آمده امام حسین <<علیه السّلام>> اسرار امامت را با او در میان می گذاشت.

زهد و تدبیر ایشان: خاتون آبادی می نویسد: حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> در بلاغت و زهد و تدبیر و شجاعت مانند مادرش بود .... همچنین نیشابوری در رسالة علویه می نویسد: زینب <<علیهاالسّلام>> دختر علی <<علیه السّلام>> در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت مانند پدر و مادرش بود.(4)

علم و کمال ایشان: حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> در مهد مدینة علم نبوی تربیت شده و در تمامی عمر در پیشگاه دو پیشوای بزرگ که بزرگان اهل بهشتند پرورش یافت و از چنان علم و دانشی برخوردار بود که حتّی دشمنان مانند یزید <<لعنت الله علیه>> نیز به فضیلت و علم و کمال او معترف بودند. امام سجّاد <<علیه السّلام>> دربارة ایشان فرمودند: <<انتِ بحمدالله عالـمة غیر معلّمة و فهمة غیر مفهّمة>>.

فصاحت و بلاغت و شجاعت ایشان: فصاحت علوی و بلاغت مرتضوی پس از او به دختر دلبندش حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> رسید و تمامی فصحاء عرب و بلغای مشهور معترفند که بعد از علی <<علیه السّلام>> فصیح ترین و بلیغ ترین افراد حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> بوده است.(5)

حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> چنان خطبه ای در بازار کوفه و شام خواندند که همة مردم گفتند: گوئی زبان امیرالمؤمنین <<علیه السّلام>> در دهان اوست و همگی ساکت شدند و نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگهای شتران دیگر صدا نکرد .....

حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> در خطبة خود فرمودند: <<ای مردم کوفه! ای اهل غدر و مکر! بر ما گریه می کنید. آب چشم شما نایستد و ساکت نگردد .... آیا بر ما گریه و زاری می کنید؟!!! ای والله ـ بسیار بگریید و کم بخندید ـ عیب و عار ابدی را برای خود گذاردید و این ننگ را هرگز نمی توانید از خود دور کنید و به هیچ آبی نمی توانید بشوئید و چگونه توانید شست و با چه تلافی خواهید کرد کشتن جگر گوشة خاتم پیغمبران و سیّد جوانان اهل بهشت را ؟!!!!!........(6)

راوی می گوید: سوگند به خدا در حین خطبه، بغض گلوهای مردم را گرفته و پس از خطبه چنان اهل کوفه بلندبلند گریه می کردند که محاسن آنها از اشک چشمشان تر بود و انگشت حیرت به دندان گزیده بودند. پیرمردی در کنار من بود و محاسنش از اشکش تر شده بود و می گفت: <<پدر و مادرم فدای شما که پیر شما بهترین پیرها و جوانتان بهترین جوانها و زنان شما بهترین زنان و نسل شما بهترین نسل هاست که نه مغلوب می شوید و نه مقهور.>>(7)

حتّی دشمنان نیز او را می ستودند. بلاغت و شجاعت حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> چنان آشکار و ظاهر بود که مانند آفتاب مورد تصدیق تمامی ارباب کتب و مقاتل است.(8)

ایشان با اینکه در حالت اسیری بودند بارها و بارها یزید <<لعنت الله علیه>> را مخاطب ساخته و علناً و در حضور مردم ظلم های او را یادآوری نمودند و این شجاعت در احدی جز فرزندان امیرالمؤمنین حضرت علی <<علیه السّلام>> یافت نمی شود.

زهد و عبادت ایشان: چنانچه در تاریخ آمده با اینکه حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> صدمات زیادی دیده و مصیبات بسیاری کشیده بودند، ولی حتّی نمازهای نافلة ایشان ترک نمی شد. امام سجّاد نیز در ضمن روایتی ذکر کردند که حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> در بعضی از منازل نمازشان را نشسته می خواندند از شدّت گرسنگی و ضعف، زیرا ایشان سهم غذای خود را بین اطفال و کودکان تقسیم می کردند .....(9)

ثواب گریه بر ایشان: امام صادق <<علیه السّلام>> فرمودند: <<اگر کسی بر مصیبت عمّه ام زینب <<علیهاالسّلام>> که با برادر شریک بودند گریه کند و تشکیل مجالس ذکر ما بدهد یا بشنود و گریان شود اگر به قدر بال مگس چشمش در این مصیبت تر شود خداوند او را بیامرزد، این است ثواب و اجر گریه کنندگان بر مصیبت حضرت زینب <<علیهاالسّلام>>.(10)

صبــر ایشان: مواقعی که در کربلا بر حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> سخت گذشت:

1-یکی از مواقعی که به حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> بسیار سخت گذشت، زمان کشته شدن حضرت علی اکبر <<علیه السّلام>> بود و آن حضرت با صدای بلند گفت: <<یا حبیباه و ابن اخاه>> و چنان تند به سوی او می lsaquo;فت که به زمین افتاد. امام حسین <<علیه السّلام>> او را گرفت و بلند کرد و به خیمه برگرداند و فرمود: ای جوانان بنی هاشم! نعش برادرتان علی را به خیمه ببرید. حضرت زینب <<علیه السّلام>> در این هنگام از خیمه بیرون آمد و چشمش بر قد و قامت علی اکبر <<علیه السّلام>> افتاد، بسیار گریان و پریشان شد و فریاد می کرد: نوردیدة برادرم، علی اکبرم ... کاش من نابینا بودم و تو را بدین حال نمی دیدم که به خاک و خون آغشته باشی و صیحه ای زد و بیهوش شد ....(11)

2-یکی دیگر از موارد بیتابی حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> موقعی بود که مام حسین <<علیه السّلام>> به قتلگاه جوانان نگریست و نگاهی به خیام نمود و فرمود: <<هل من ذابٍ یذبُّ عن حرم رسول الله <<ص>> ؟!! ...... وقتی صدای استغاثة امام حسین <<علیه السّلام>> بلند شد، صدای واویلای زنان حرم نیز برخاست و حضرت عقب خیام آمدند و فرمودند: خواهرم زینب! طفل شیرخوار را بیاوریدتا با او وداع کنم و ... آنچه که می دانید به وقوع پیوست و حرمله <<لعنت الله علیه>> با تیر سه شعبه به گلوی نازنین او زد گوش تا گوش آن طفل را برید.

3-یکی دیگر از مواردی که به حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> سخت گذشت آن ساعتی بود که امام حسین <<علیه السّلام>> نگاهی به خیام حرم کرد و دید که جز حضرت سجّاد <<علیه السّلام>> که بیمار بودند دیگر مردی باقی نمانده و آنگاه با صدای بلند فرمود: یا زینب یا امّ کلثوم ..... و از پردة جگر صدا زد: <<علیکنّ منّی السّلام>> کنایه از اینکه ای زن و بچّة من خداحافظ من هم رفتم... و در این میان گریه و زاری بانوان و اطفال شدّت گرفت.

4-مهمترین جایی که بر حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> بسیار سخت گذشت زمانی بود که امام حسین <<علیه السّلام>> از اسب به زمین افتاد و صورت مبارک روی خاک نهاد. حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> درب خیمه ایستاده بود و این منظرة هولناک را می نگریست .... ناگاه با صدای بلند فرمود: مگر در میان شما یک نفر مسلمان نیست. هیچ کس جوابی نداد. حضرت زینب <<علیهاالسّلام>> به بالای تلّ زینبیّه رفت و مشاهده کرد که امام حسین <<علیه السّلام>> تنها و بی یاور در گودال قتله گاه به زمین افتاده و آن نفرین شدگان با نیزه و شمشیر و خنجر او را هدف قرار داده اند و کسانی که حربه ای ندارند با سنگ بر بدن عزیز زهرا <<علیهاالسّلام>> می زنند و همچنین آن حضرت مشاهده کرد که شمر ملعون بر روی سینة امام حسین <<علیه السّلام>> نشسته و سر از بدن او جدا می کند ................ و این صحنه ای است که هیچ چشم را تاب دیدن آن نیست .........(12)

<<اللهمّ العن اوّل ظالمٍ ظلم حقّ محمّدٍ و آل محمّد و آخر تابعٍ له علی ذلک الّلهمّ العن العصابة الّتی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله، الّلهمّ العنهم جمیعاً>>

و السّلام علی من اتّبع الهدی

1- زینب کبری (س)، ص48.

2- زینب کبری (س)، ص52.

3- زینب کبری (س)، ص52.

4- زینب کبری (س)، ص58.

5- زینب کبری (س)، ص78.

6- زینب کبری (س)، ص79.

7- زینب کبری (س)، ص80.

8- زینب کبری (س)، ص88.

9- زینب کبری (س)، ص90.

10- زینب کبری (س)، ص104.

11- کشف الغمّه، ص186 {و} نور الابصار شبلنجی ص135.

12- زینب کبری (س) ، ص132

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 168 تاريخ : دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت: 19:15

دام های شیطان برای انسان

می خواهم تا دم مرگ پیش اولاد آدم باشم ( یعنی حتی وقتی ملک الموت برای قبض روح به سراغ انسان می آید شیطان هم حاضر می شود و انسان را وسوسه می کند.) امام محمد باقر علیه السلاممی فرمایند: هنگامی که انسان در حال جان کندن است خیلی تشنه می شود و در آن هنگام شیطان با ظرفی از آب می آید و می گوید بر من سجده کنی و کافر شوی این آب را به تو می دهم. وقتی نا امید می شود شیطان آب را می ریزد و می گوید من از تو بیزارم و می رود......


شیطان از جنس جن است و از آتش خلق شده است و قبل از اینکه از بهشت رانده شود خدا را بسیار عبادت می کرد. به همین دلیل عزازیل نام گرفت. حضرت علی علیه السلاممی فرمایند: شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کرد و فقط یک نماز دو رکعتی او چهار هزار سال طول کشید. وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و در آن روح دمید به تمام ملائکه دستور داد که بر آدم سجده کنند و همه سجده کردند غیر از ابلیس. شیطان به خدا گفت: من هفتاد هزار سال تو را عبادت کرده ام و خودت فرموده ای که هر کس مرا عادت کند عبادتش را بی نتیجه نمی گذارم و عوضش را به او می دهم. خداوند فرمودند: هر چه می خواهی در دنیا به تو عطا می کنم. شیطان گفت:

اول اینکه : اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم. خداوند فرمودند: تا آن روز تو را مهلت می دهم.
دوم اینکه : در مقابل هر یک از فرزندان آدم دو فرزند به من عطا کنی که برای هر یک از اولاد دو فرزند را مسلط کنم تا آنها را به گمراهی بکشانند. خداوند باز هم قبول کرد.
سوم اینکه : از تومی خواهم مرا در بدن اولاد آدم همچون خون به جریان دهی که از هر جای بدن بتوانم او را به معصیت بکشانم.
چهارم اینکه : می خواهم اولاد آدم ما را نبیند، اما ما آنها را ببینیم.
پنجم اینکه : می خواهم به من قدرتی دهی که به هر شکلی که می خواهم در آیم و هر کجا که می خواهم بروم.
ششم اینکه : می خواهم تا دم مرگ پیش اولاد آدم باشم ( یعنی حتی وقتی ملک الموت برای قبض روح به سراغ انسان می آید شیطان هم حاضر می شود و انسان را وسوسه می کند.) امام محمد باقر علیه السلاممی فرمایند: هنگامی که انسان در حال جان کندن است خیلی تشنه می شود و در آن هنگام شیطان با ظرفی از آب می آید و می گوید بر من سجده کنی و کافر شوی این آب را به تو می دهم. وقتی نا امید می شود شیطان آب را می ریزد و می گوید من از تو بیزارم و می رود.
هفتم اینکه : از تو می خواهم که مرا بر سینه اولاد آدم مسلط گردانی تا او را وسوسه کنم.

خداوند در پایان می فرمایند : تمام خواسته هایت را بر آورده می کنم ولی هرکس پیرو تو باشد او را با تو به جهنم می فرستم ...

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 192 تاريخ : چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت: 21:32

سخنان عارف بزرگ اسماعیل دولابی
وقتی بسم الله را فهمیدید دیگر نه از جلو می افتید نه از پشت...اهل سنت که اصلا بسم الله را جزء سوره نمی دانند و در نماز نمی خوانند...اصلا گفتند بسم الله مال خدا نیست و حال انکه تمام قران در سورهی حمد است...حمد هم در بسم الله .بسم الله هم در باء است باء هم در نقطه ی زیر ان علی (ع)گفت:من ان نقطه ی هستم .یعنی با من قران نوشته می شود..با من قران درست می شود همه اش با من .و ازبرای من است.....

خیلی نگو گناه کارم این را ادامه نده .روی صفات خوب کار کن تا به یقین برسی.معصیت را به یقین نرسان.اینکه به شما روزی داده خلق کرده اینجا نشانیده ،هیچ کدام دست ما نبوده همه را خدا کرده است..در این یقین ها شک نکنید.از ان طرف پشت بام نیفتید...بعضی ها احتیاط می کننند عقب عقب می روند از ان طرف پشت بام می افتند.جماعت زیادی از ان طرف افتاده اند .اصلا من کسی را ندیده ام از جلو بیافتد...همه از پشت سر افتاده اند؛پشت رو هم افتادهاند ..حالا چه طور می شود بیاوریشان بالا از پشت سر افتاده اند

رفتی علم را بفهمی خراب کردی رفتی ..بچه را تربیتکنی فاسدش کردی...بچه را دشمن خدا کردی..هر کاری کردی از پشت سر افتادی

وقتی بسم الله را فهمیدید دیگر نه از جلو می افتید نه از پشت...اهل سنت که اصلا بسم الله را جزء سوره نمی دانند و در نماز نمی خوانند...اصلا گفتند بسم الله مال خدا نیست و حال انکه تمام قران در سورهی حمد است...حمد هم در بسم الله .بسم الله هم در باء است باء هم در نقطه ی زیر ان علی (ع)گفت:من ان نقطه ی هستم .یعنی با من قران نوشته می شود..با من قران درست می شود همه اش با من .و ازبرای من است

چقدر راحتت کرد چقدر زحمتت را کم کرد به شرطی که قبول کرده باشی .اگر انسان قبول نکند که هیچ بگذارد برود خودش درست کند...هزار و پانصد سال است می خواهد بسم الله را یاد بگیرد هنوز مشغول است...عده ای هم قبول کردند و رفتند در قرب خدا.انها عدد ندارند خیلی ها هستند .شما هم بیایید از انها باشید.

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 197 تاريخ : چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت: 20:16

بیست حدیث محبت
حدیث (1) امام سجاد عليهrlm;السلام :

اَلقَولُ الحَسَنُ يُثرِى المالَ وَيُنمِى الرِّزقَ وَيُنسِئُ فِى الأَجَلِ وَيُحَبِّبُ إلَى الهلِ وَيُدخِلُ الجَنَّةَ؛
گفتار نيك، ثروت را زياد و روزى را فراوان مىrlm;كند، مرگ را به تأخير مىrlm;اندازد، (انسان را) محبوب خانواده مىrlm;كند و به بهشت وارد مىrlm;نمايد.

بحارالأنوار، ج78، ص82، ح77

حدیث (2) رسول اكرم صلىrlm;اللهrlm;عليهrlm;وrlm;آله :

خَيرُ المُؤمِنينَ مَن كانَ مَلَفَةً لِلمُؤمِنينَ وَلاخَيرَ فيمَن لايَلَفُ وَلايُؤلَفُ؛
بهترين مؤمنان كسى است كه با مؤمنان اُنس بگيرد و كسى كه انس نگيرد و انس نپذيرد، خيرى در او نيست.

بحارالأنوار، ج67، ص298، ح23

حدیث (3) امام على عليهrlm;السلام :

اَلنُّصحُ يُثمِرُ المَحَبَّةَ؛
خيرخواهى محبتrlm;آور است.

غررالحكم، ج1، ص161، ح613

حدیث (4) امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّهrlm;َ عَزَّوَجَلَّ لَيَرحَمُ الرَّجُلَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوُلدِهِ؛
خداوند عزّوجلّ انسان را براى محبّت بسيار به فرزندانش مورد رحمت خود قرار مىrlm;دهد.

مكارم الاخلاق، صrlm;219

حدیث (5) امام جواد عليهrlm;السلام :

ثَلاثُ خِصالٍ تَجتَلِبُ بِهِنَّ المَحَبَّةَ: اَلنصافُ فِى المُعاشَرَةِ وَالمُواساةُ فِى الشِّدَّةِ وَالاِنطِواعِ وَالرُّجوعُ إِلى قَلبٍ سَليمٍ؛
با سه خصلت، محبّت (ديگران) به دست مىrlm;آيد: انصاف در معاشرت، همدردى (با ديگران) در سختىrlm;ها، و بازگشت به قلبى پاك.


خصال، ص317، ح100

حدیث (6) امام على عليهrlm;السلام :

مَن حَسُنَ ظَنُّهُ بِالنّاسِ حازَ مِنهُمُ المَحَبَّةَ؛
هر كس به مردم خوش گمان باشد، محبّت آنان را بدست مىrlm;آورد.

غررالحكم، ج5، ص379، ح8842

حدیث (7) امام على عليهrlm;السلام :

عَلَيكُمْrlm;بِالسَّخاءِوَحُسنِrlm;الخُلقِrlm;فَإِنَّهُمايَزيدانِrlm;الرِّزقَrlm;وَيوجِبانِrlm;المَحَبَّةَ؛

به يكديگر هديه بدهيد تا محبّت را در ميان خود بيفزاييد.

غررالحكم، ج4، ص304، ح6161

حدیث (8) امام صادق عليهrlm;السلام :

اَللّهُمَّ اِنّى أَسأَلُكَ الزَّينَ وَالزّينَةَ وَالمَحَبَّةَ وَأَعوذُ بِكَ مِنَ الشَّينِ وَالشَّنَآنِ وَالمَقتِ؛
خدايا از تو خوبى، آراستگى و محبّت را خواستارم و از بدى و دشمنى و كينه، به تو پناه مىrlm;برم.

كافى، ج5، ص500، ح1

حدیث (9) امام على عليهrlm;السلام :

صِلَةُ الرَّحِمِ توجِبُ المَحَبَّةَ وَتَكبِتُ العَدُوَّ؛
صله رحم، محبّت آور است و دشمنى را از بين مىrlm;برد.

غررالحكم، ح 5852

حدیث (10) پيامبر صلىrlm;اللهrlm;عليهrlm;وrlm;آله :

وَالّذى نَفسى بِيَدِهِ لاتَدخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤمِنوا حَتّى تَحابّوا أولا أدُلُّـكُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَينَـكُم؛

به خدايى كه جانم در اختيار اوست، وارد بهشت نمىrlm;شويد مگر مؤمن شويد و مؤمن نمىrlm;شويد، مگر اينrlm;كه يكديگر را دوست بداريد. آيا مىrlm;خواهيد شما را به چيزى راهنمايى كنم كه با انجام آن، يكديگر را دوست بداريد؟ سلام كردن بين يكديگر را رواج دهيد.

مشكاة الانوار، ص 157

حدیث (11) امام صادق عليهrlm;السلام :

اِنَّ اللّهrlm;َ لَيَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ ؛

بدون ترديد ، خداوند بر بنده خود به خاطر شدّت محبّت به فرزندش ، رحم مىrlm;كند.

كافى ، ج 6، ص 50، ح 5

حدیث (12) امام على عليهrlm;السلام :

صِلَةُ الرَّحِمِ توجِبُ المَحَبَّةَ وَتَكبِتُ العَدُوَّ؛
صله رحم، محبّت آور است و دشمنى را از بين مىrlm;برد.

غررالحكم، ح 5852

حدیث (13) امام صادق عليه السلام :

إِذا أَحبَبتَ رَجُلاً فَلا تُمازِحهُ وَلاتُمارِهِ؛
هر گاه كسى را دوست داشتى، با او نه شوخى كن نه مجادله.

كافى، ج2، ص664، ح9

حدیث (14) امام رضا علیه السلام:

تزاوَرُوا تَحـابـّوا و تَصـافَحُـوا و لا تَحـاشَمُـوا
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.

بحارالانوار، ج78، ص 347

حدیث (15) امام حسین علیه السلام:

مَن اَحَبَّکَ نَهاکَ وَ مَن اَبغَضَکَ اَغراکَ؛
کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند.

بحار الانوار، ج75، ص128

حدیث (16) امام على عليهrlm;السلام :

لَو ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفي هذا عَلى أنْ يُبْغِضَني ما أبْغَضَني ولَو صَبَبْتُ الدُّنيا بِجَمّاتِها عَلَى الْمُنافِقِ عَلى أنْ يُحِبَّني ما أَحَبَّني؛

اگر با اين شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه مرا دشمن بدارد با من دشمنى نمىrlm;كند و اگر همه دنيا را به منافق بدهم تا مرا دوست بدارد هيچگاه دوستم نخواهد داشت.

نهج البلاغه، حكمت 45

حدیث (17) امام على عليه السلام :

يَكْتَسِبُ الصّادِقُ بِصِدْقِهِ ثَلاثا:حُسْنَ الثِّقَةِ بِهِ، وَالْمَحَبَّةَ لَهُ، وَالْمَهابَةَ عَنْهُ؛

راستگو با راستگويى خود، سه چيز را به دست مىrlm;آورد: اعتماد، محبت و شكوه (در دلrlm;ها).

غررالحكم، ج 6، ص 480، ح 11038

حدیث (18) پيامبر صلىrlm;اللهrlm;عليهrlm;وrlm;آله :

ألا اُخْبِرُكُمْ بِاَشبَهِكُم بى؟ قَالوا: بَلى يا رَسولَ اللّهrlm;ِ. قالَ: اَحسَنُكُم خُلقا وَ اَليَنُكُم كَنَفا وَ اَبَرُّكُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّكُم حُبّا لاِِخوانِهِ فى دينِهِ وَ اَصبَرُكُم عَلَى الحَقِّ وَ اَكظَمُكُم لِلغَيظِ وَ اَحسَنُكُم عَفْوا وَ اَشَدُّكُم مِن نَفْسِهِ اِنْصافا فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ؛

آيا شما را از شبيه ترينتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آرى اى رسول خدا! فرمودند: هر كس خوش اخلاقrlm;تر، نرمrlm;خوتر، به خويشانش نيكوكارتر، نسبت به برادران دينىrlm;اش دوستrlm;دارتر، بر حق شكيباتر، خشم را فروخورندهrlm;تر و با گذشتrlm;تر و در خرسندى و خشم با انصاف rlm;تر باشد.

كافى، ج 2، ص 240، ح 35

حدیث (19) پيامبر صلىrlm;للهrlm; عليه rlm;و rlm;آله :

اَلا اُخْبِرُكُمْ بِشَىْrlm;ءٍ اِنْ اَنـْتُمْ فَعَلْتُموهُ تَباعَدَ الشَّيْطانُ مِنْـكُمْ كَما تَباعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ؟ قالوا: بَلى، قالَ: اَلصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَـكْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِى اللّهrlm;ِ وَ الْمُوازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ يَقْطَعانِ دابِرَهُ وَ الاِْسْتِغْفارُ يَقْطَعُ وَ تينَهُ ؛

آيا شما را از چيزى خبر ندهم كه اگر به آن عمل كنيد، شيطان از شما دور شود، چندان كه مشرق از مغرب دور است؟ عرض كردند: چرا. فرمودند: روزه روى شيطان را سياه مىrlm;كند، صدقه پشت او را مىrlm;شكند، دوست داشتن براى خدا و هميارى در كار نيك، ريشه او را مىrlm;كند و استغفار شاهرگش را مىrlm;زند.

ميراث حديث شيعه ، ج 2، ص 20، ح 18

حدیث (20) امام صادق (ع):

ثَلاثٌ تـُورِثُ المَحَبَّه: الـدَیـنُ وَ التَّـواضُعُ وَ البَذلُ؛

سه چیز است که محبت آورد: قـرض دادن و فـروتنـى و بخشـش.

منبع:سایت شهید آوینی

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت: 20:16

امام حسین و حضرت مهدی در قرآن

در تفسیر آیه ی <<من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا... ؛ هر کس مظلومانه کشته شود ما برای ولی او تسلطی بر ظالم قرار می دهیم>>(1)

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین (ع) است که مظلوم کشته شد و منظور از <<جعلنا لولیه سلطانا>> امام مهدی (عج) است.(2)

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 199 تاريخ : چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت: 12:48

"دیدار خدا "

برای ما چنین روایت كرده اند كه خداوند "دیدار" و "هم سخنی" خود را بین دوپیامبر تقسیم فرمود (در میان پیامبران، دو پیامبر را برگزید تا با یكی از آن ها هم كلام شود و دیدار خویش را به دیگری ارزانی فرماید). هم سخنی خود را به موسی (علیه السّلام)داد و دیدار خویش را به حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلم) عطا نمود. پس بنابراین خداوند وجودی قابل دیدن است....

ابوقُرّه، از جمله محدثان اهل سنت و از روایان حدیث در عصر امام رضا (علیه السّلام) بود. صفوان بن یحیی،یكی از شاگردان امام رضا (علیه السّلاممی گوید:ابوقرّه از من خواست تا او را به محضر حضرت رضا (علیه السّلام) ببرم. من از ایشان اجازه خواستم و چون آن حضرت اجازه فرمودند، ابوقرّه به محضر امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) شرفیاب شد و پرسش هایی در خصوص احكام دین و حلال وحرام الهی مطرح نمود؛ تا آنکه سؤالش به مسئله توحید كشیده شد. در این هنگام او پرسید:

"برای ما چنین روایت كرده اند كه خداوند "دیدار" و "هم سخنی" خود را بین دوپیامبر تقسیم فرمود (در میان پیامبران، دو پیامبر را برگزید تا با یكی از آن ها هم كلام شود و دیدار خویش را به دیگری ارزانی فرماید). هم سخنی خود را به موسی (علیه السّلام)داد و دیدار خویش را به حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلم) عطا نمود. پس بنابراین خداوند وجودی قابل دیدن است."

امام رضا (علیه السّلام) پاسخ دادند: "پس آن کسی كه به جنّ وانس (این مطلب را) رسانید كه "چشم ها او را نمی بینند و علم آنان به او احاطه پیدا نمی کند و هیچ چیز همانند او نیست"، چه كسی بود؟ مگر محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلم) نبود؟"

ابوقرّه گفت:" آری".

امام رضا(علیه السّلام) فرمودند: "بنابراین، چگونه ممكن است مردی از طرف خدا به سوی تمامی مخلوقات بیاید وآنها را با فرمان الهی به سوی خداوند دعوت کند و بگوید: "چشم ها او را نمی بینند و دانش آنان به او احاطه پیدا نمی کند و هیچ چیز همانند او نیست" و سپس خود بگوید که من به چشمم خدا را دیده و به او احاطه علمییافتم و او به شكل انسان است؟ آیا خجالت نمی كشید افراد بی دین وکافر نتوانستند چنین نسبتی به آن حضرت بدهند كه او چیزی را از طرف خداوند می آورد و سپس از راه دیگر خلاف آنرا می گوید".

ابوقرّه در مقام پاسخ امام برآمد و گفت: "خداوند خودش در قرآن می فرماید: "و بار دیگر نیز (پیامبر) او را دید".(1)

امام رضا (علیه السّلام) در جواب فرمودند: "بعد از این آیه، آیه دیگری است که بر آنچه پیامبر دیده است، دلالت می کند. خداوند (ابتدا) می فرماید: "قلب در آنچه دید هرگز دروغ نگفت."(2)، یعنی دل محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) آن چه را كه چشمانش دید، دروغ ندانست.سپس (در آیه ای دیگر) از آن چه که محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم)دیده است، خبر داده و می فرماید: " او پاره ای از آیات و نشانه های بزرگ پروردگارش را دید".(3) بنابراین نشانه های خدا (که خداوند از آنان به عنوان مشاهدات پیامبر نام می برد) موضوعی متفاوت از خود خداوند است و باز خداوند (در جای دیگر از قرآن کریم) می فرماید: " و دانش آنان به او احاطه پیدا نمی کند".(4) در صورتی که اگر دیده ها او راببینند، (آنگاه دیگر) علم بر او احاطه یافته و شناخت واقع شده است. (در حالكه آیه مذكورتصریح دارد که احاطه علمی بر خداوند ممكن نیست)...

و در ادامه امام هشتم (علیه السلام) فرمودند: آنچه مسلمین بر آن اتفاق دارند، این است که احاطه علمی بر خداوند نمی توان یافت و دیدگان او را نمی بینند و چیزی مانند او نیست."

(برگرفته از کتاب اصول کافی، جلد 1، باب ابطال دیدن خدا، حدیث 2)

پاورقیها:

1- "و لقد رآه نزلة اخری "(سوره نجم، آیه 13)

2- "ما کذب الفؤاد ما رای"(سوره نجم، آیه 11)

3- "لقد رای من آیات ربه الکبری" (سوره نجم، آیه 18)

4- "...و لا یحیطون به علما "(سوره طه،آیه 110)

منبع:سایت رشد

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 195 تاريخ : چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت: 12:48

داستان قضاوت حضرت علی

دانیال كودكى یتیم بود كه پیرزنى از بنى اسرائیل عهده دار مخارج و احتیاجات او شده بود، و پادشاه آن وقت دو قاضى مخصوص داشت كه آنها دوستى داشتند كه او نیز نزد پادشاه مراوده مى نمود وى زنى داشت زیبا و خوش اندام ، روزى پادشاه براى انجام ماموریتى به مردى امین و درستكار محتاج گردید، قضیه را با آن دو قاضى در میان گذاشت و به آنان گفت : مردى را كه شایسته انجام این كار باشد پیدا كنید، آن دو قاضى همان دوست خود را به شاه معرفى نموده او را به حضورش آوردند، پادشاه آن مرد را براى انجام آن ماموریت موظف ساخت .....

و امام حکایت اصلی ..

دخترى بى گناه به نزد عمر آورده به زناى او گواهى دادند، و اینكه سرگذشت وى :در كودكى پدر و مادر را از دست داده مردى از او سرپرستى مى كرد، آن مرد مكرر به سفر مى رفت ، دختر بزرگ شده و به مرتبه زناشوئى رسید، همسر آن مرد مى ترسید شوهرش دختر را به عقد خود درآورد، از این رو حیله اى كرد و عده اى از زنان همسایه را به منزل خود فراخواند تا او را بگیرند و خود با انگشت ، بكا..رتش را برداشت .شوهرش از سفر بازگشت ، زن به او گفت : دخترك مرتكب فحشاء شده ، و زنان همسایه را كه در ماجرایش شركت داشتند جهت گواهى حاضر ساخت . مرد قصه را نزد عمر برد و مطرح نمود، عمر حكم نكرد و گفت : برخیزید نزد على بن ابیطالب برویم . آنان برخاسته و همه با هم به محضر امیرالمومنین علیه السلام شرفیاب شدند و داستان را براى آن حضرت بیان داشتند.امیرالمومنین علیه السلام به آن زن رو كرد و فرمود: آیا بر ادعایت گواه دارى ؟گفت : آرى ، بعضى از زنان همسایه شاهد من هستند، و آنان را حاضر ساخت . آنگاه حضرت شمشیر را از غلاف بیرون كشید و در جلو خود قرار داد و فرمود: تمام زنها را در حجره هایى جداگانه داخل كنند، و آنگاه زن آن مرد را فراخوانده بازجوئى كاملى از او به عمل آورد ولى او همچنان بر ادعاى خود ثابت بود، پس او را به اتاق سابقش برگرداند و یكى از گواهان را احضار كرد و خود، روى دو زانو نشست و به وى فرمود: مرا مى شناسى ؟ من على بن ابیطالب هستم و این شمشیر را مى بینى شمشیر من است و زن آن مرد، بازگشت به حق نمود (15) و او را امان دادم ، اكنون اگر راستش را نگویى تو را خواهم كشت .

زن بر خود لرزید و به عمر گفت : اى خلیفه ! مرا امان ده ، الان حقیقت حال را مى گویم .امیرالمومنین علیه السلام به وى فرمود: پس بگو.زن گفت : به خدا سوگند حقیقت ماجرا از این قرار است : چون زن آن مرد، زیبایى و جمال دختر را دید، ترسید شوهرش با او ازدواج نماید از این جهت ما را به منزل خود فراخواند و مقدارى شراب به او خورانید و ما او را گرفتیم و خود با انگشت بكا..رتش را برداشت . در این موقع امیرالمومنین علیه السلام فرمود: الله اكبر! من اولین كسى بودم پس از حضرت دانیال كه بین شهود تفرقه انداخته از این راه حقیقت را كشف كردم ، و سپس بر تمام زنانى كه تهمت به ناحق زده بودند حد افتراء جارى كرد، و زن را وادار نمود تا دیه بكارت دختر چهارصد درهم را به او بپردازد و دستور داد آن مرد، زن جنایتكار خود را طلاق گفته همان دختر را به همسرى بگیرد و آن حضرت علیه السلام مهرش را از مال خود مرحمت فرمود.پس از اتمام و فیصله قضیه ، عمر گفت : یا اباالحسن ! قصه حضرت دانیال را براى ما بیان فرمایید.امیرالمومنین علیه السلام فرمود: دانیال كودكى یتیم بود كه پیرزنى از بنى اسرائیل عهده دار مخارج و احتیاجات او شده بود، و پادشاه آن وقت دو قاضى مخصوص داشت كه آنها دوستى داشتند كه او نیز نزد پادشاه مراوده مى نمود وى زنى داشت زیبا و خوش اندام ، روزى پادشاه براى انجام ماموریتى به مردى امین و درستكار محتاج گردید، قضیه را با آن دو قاضى در میان گذاشت و به آنان گفت : مردى را كه شایسته انجام این كار باشد پیدا كنید، آن دو قاضى همان دوست خود را به شاه معرفى نموده او را به حضورش آوردند، پادشاه آن مرد را براى انجام آن ماموریت موظف ساخت . آن شخص zwj; آماده سفر شد ولى پیوسته سفارش همسر خود را به آن قاضى نموده تا به او رسیدگى كنند. مرد به سفر رفت و آن دو قاضى به خانه دوست خود رفت و آمد مى كردند، و از برخورد زیاد با زن به او دلبسته شده تقاضاى خود را با وى در میان گذاشتند ولى با امتناع شدید آن زن مواجه شدند تا اینكه عاقبت به او گفتند: اگر تسلیم نشوى تو را نزد پادشاه رسوا مى كنیم تا تو را سنگسار كند.زن گفت : هر چه مى خواهید بكنید.آن دو قاضى تصمیم خود را عملى نموده نزد پادشاه بر زناى او گواهى دادند، پادشاه از شنیدن این خبر بسى اندوهگین گردید و از آن زن در شگفت شد و به آن دو قاضى گفت : گواهى شما پذیرفته است ولى در این كار شتاب نكنید و پس zwj; از سه روز وى را سنگسار نمایید!در این سه روز منادى به دستور شاه در شهر ندا داد كه : اى مردم ! براى كشتن آن زن عابده كه زنا داده حاضر شوید و آن دو قاضى هم بر آن گواهى داده اند.مردم از شنیدن این خبر حرفها مى زدند، پادشاه به وزیر خود گفت : آیا نمى توانى در این باره چاره بیندیشى ؟ گفت : نه تا این كه روز سوم ، وزیر براى تفریح از خانه بیرون شد، اتفاقا در بین راهش به كودكانى بر.. هنه كه سرگرم بازى بودند برخورد نموده به تماشاى آنان پرداخت ، و دانیال كه كودكى خردسال میان آنان با ایشان بازى مى كرد، وزیر او را نمى شناخت . دانیال در صورت ظاهر به عنوان بازى ، ولى در حقیقت براى نمایاندن به وزیر، كودكان را در اطراف خود گرد آورد و به آنان گفت : من پادشاه و دیگرى زن عابده ، و آن دو كودك نیز دو قاضى گواه باشند. و آنگاه مقدارى خاك جمع نمود و شمشیرى از نى به دست گرفت و به سایر كودكان گفت : دست هر یك از این دو شاهد را بگیرید و در فلان مكان ببرید، و سپس یكى از آن دو را فراخوانده ، به او گفت : حقیقت مطلب را بگو وگرنه تو را خواهم كشت . (وزیر این جریانات را مرتب مى دید و مى شنید). آن شاهد گفت : گواهى مى دهم كه آن زن زنا داده است .دانیال گفت : در چه وقت ؟گفت : در فلان روز.دانیال گفت : این یكى را دور كنید. و دیگرى را بیاورید، پس او را به جاى اولش برگردانده و دیگرى را آوردند.دانیال به او گفت : گواهى تو چیست ؟گفت : گواهى مى دهم كه آن زن زنا داده است .- در چه وقت ؟- در فلان روز.با چه كسى ؟با فلان ، پسر فلان .در كجا؟در فلان جا.و او برخلاف اولى گواهى داد. در این وقت دانیال فرمود: الله اكبر! گواهى دروغ دادند. و آنگاه به یكى از كودكان دستور داد میان مردم ندا دهد كه آن دو قاضى به زن پاكدامن تهمت زده اند و اینك براى اعدامشان حاضر شوید.وزیر، تمام این ماجرا را شاهد و ناظر بود، پس بلادرنگ به نزد پادشاه آمد وآنچه را كه دیده بود گفت .پادشاه آن دو قاضى را احضار نموده به همان ترتیب از آنان بازجویى به عمل آورده و گواهیشان مختلف بود، پادشاه فرمان داد بین مردم ندا دهند كه آن زن برى و پاكدامن است و آن دو قاضى به وى تهمت زده اند و سپس دستور داد آنان را دار زدند.

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 198 تاريخ : چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت: 12:48

آغاز امامت حضرت مهدی

عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن الحسن علیه السلام متصدی غسل و كفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.
حكومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این كه مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل كرده بود. پس از شهادت امام كم كم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید.......

نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.
روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.
عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن الحسن علیه السلام متصدی غسل و كفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.
حكومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این كه مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل كرده بود. پس از شهادت امام كم كم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید.
عثمان بن سعید، نائب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام توقیعات حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود كه شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناك غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان كه به اشتباه خود پی می برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می شوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنان كه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده اند. آنان احكام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان می گذاشتند. سؤالات [كتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان می رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وكالتی، كه از امام داشتند، می گرفتند [و به حضرت تحویل می دادند یا با اجازة ایشان مصرف می كردند] آنان جمعی بودند كه امام حسن عسكری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی كرد و بعد از خود، ناظر املاك و متصدی كارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 158 تاريخ : چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت: 12:48

اشعار در توصیف حضرت مهدی

از فراقت به جواني همگي پير شديم
بي تو از وادي دنيا همگي سير شديم

بي خود از حادثه ي عشق تو ديوانه و مست
عاشق کوي تو گشتيم و زمين گير شديم

تا که وصفي ز کمان و خم ابروي تو رفت...
در پي ديدن رويت همگي تير شديم

از کمان خانه ي زلفت همه بالا رفتيم
در سراشيبي ابروت سرازير شديم

گو گدايان در اين خانه بيايند که ما
از گدايي به در تو همگي مير شديم

عاشقان همچو (( رها )) در گرو بند تو اند...
جمله در حلقه ي تو در غل و زنجير شديم

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


اگر چه روز من و روزگار مي گذرد
دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد

چقدر خاطره انگيز و شاد و رويايي است
قطار عمر که در انتظار مي گذرد

به ناگهانيِ يک لحظه عبور سپيد
خيال مي کنم آن تک سوار مي گذرد

کسي که آمدني بود و هست، مي آيد
بدين اميد، زمستان، بهار، مي گذرد

نشسته ايم به راهي که از بهشت اميد
نسيم رحمت پروردگار مي گذرد

به شوق زنده شدن، عاشقانه مي ميرم
دو باره زيستنم زين قرار مي گذرد

همان حکايت خضر است و چشمه ظلمات
شبي که از بَرِ شب زنده دار مي گذرد

شبت هميشه شب قدر باد و، روزت خوش
که با تو روز من و روزگار مي گذرد


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


اسير مانده ايم در بهانه هاي پاپتي
و ميله هاي آهنين و عشق هاي ساعتي

حوالي نگاهمان دوباره صف کشيده است
صداي تيک تاک غم , شماره هاي صنعتي !

امان از اشتباه هاي نا تماممان , همان
تفاخر هميشگي به هيچ هاي قيمتي !

ميان قرن حادثه کجاست اتفاق عشق
نمانده در تسلط همان هبوط لعنتي ؟!

کسي نيامد از تبار انتظارمان ببين
که مانده ايم سخت در هجوم بي لياقتي !

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام
گل کرد خار خار شب بي قراري ام

تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام

گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم
از خويش مي روم که تو با خود بياري ام

بود و نبود من همه از دست رفته است
باري مگر تو دست بر آري به ياري ام

کاري به کار غير ندارم که عاقبت
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاري ام

تا ساحل نگاه تو چون موج بي قرار
با رود رو به سوي تو دارم که جاري ام

با ناخنم به سنگ نوشتم : بيا , بيا
زان پيشتر که پاک شود يادگاري ام


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي
خواب بيداري ما را ديده مي آيد کسي

با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوي بيشه خشکيده مي آيد کسي

مثل عطر تازه تک جنگل باران زده
در سلام بادها پيچيده مي آيد کسي

کهکشاني از پرستو در پناهش پرفشان
آسمان در آسمان کوچيده مي آيد کسي

خواب ديدم , خواب ديده در خيالي ديده اند
از شب ما روز را پرسيده مي آيد کسي



:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

از انتظار خسته ام و يا دلم گرفته است؟
تو مدتي است رفته اي , بيا دلم گرفته است

نگاه سرد پنجره به کوچه خيره مانده بود
گمان کنم بداند او چرا دلم گرفته است

گذشتم از هزاره ها در امتداد دوري ات
به ذهن من نمي رسد کجا دلم گرفته است

به چشم خود نديده ام شکوه چهره ي تو را
شبي بيا به خواب من , بيا دلم گرفته است

همه چی دانلود...
ما را در سایت همه چی دانلود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی hamechi بازدید : 173 تاريخ : چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت: 12:48